ح‌ ـ از مهمات‌ امور مسألة‌ قضاوت‌ است‌ كه‌ سر و كار آن‌ با جان‌ و مال‌ و ناموس‌ مردم‌ است‌. وصيت‌ اينجانب‌ به‌ رهبر و شوراي‌ رهبري‌ آن‌ است‌ كه‌ در تعيين‌ عاليترين‌ مقام‌ قضايي‌ كه‌ در عهده‌ دارند، كوشش‌ كنند كه‌ اشخاص‌ متعهد سابقه‌دار و صاحبنظر در امور شرعي‌ و اسلامي‌ و در سياست‌ را نصب‌ نمايند.

                 و از شورايعالي‌ قضايي‌ مي‌خواهم‌ امر قضاوت‌ را كه‌ در رژيم‌ سابق‌ به‌ وضع‌ أسفناك‌ و غم‌انگيزي‌ درآمده‌ بود با جديت‌ سر و سامان‌ دهند؛ و دست‌ كساني‌ كه‌ با جان‌ و مال‌ مردم‌ بازي‌ مي‌كنند و آنچه‌ نزد آنان‌ مطرح‌ نيست‌ عدالت‌ اسلامي‌ است‌ از اين‌ كرسي‌ پراهميت‌ كوتاه‌ كنند، و با پشتكار و جديت‌ بتدريج‌ دادگستري‌ را متحول‌ نمايند؛ و قضات‌ داراي‌ شرايطي‌ كه‌، ان‌شا ء الله با جديت‌ حوزه‌هاي‌ علميه‌ مخصوصاً حوزة‌ مباركة‌ علمية‌ قم‌ تربيت‌ و تعليم‌ مي‌شوند و معرفي‌ مي‌گردند، به‌ جاي‌ قضاتي‌ كه‌ شرايط‌ مقررة‌ اسلامي‌ را ندارند نصب‌ گردند، كه‌ ان‌شا ء الله تعالي‌ بزودي‌ قضاوت‌ اسلامي‌ در سراسر كشور جريان‌ پيدا كند.

                 و به‌ قضات‌ محترم‌ در عصر حاضر و اعصار آينده‌ وصيت‌ مي‌كنم‌ كه‌ با درنظر گرفتن‌ احاديثي‌ كه‌ از معصومين‌ ـ صلوات‌الله عليهم‌ ـ در اهميت‌ قضا و خطر عظيمي‌ كه‌ قضاوت‌ دارد و توجه‌ و نظر به‌ آنچه‌ دربارة‌ قضاوت‌ به‌ غير حق‌ وارد شده‌ است‌، اين‌ امر خطير را تصدي‌ نمايند و نگذارند اين‌ مقام‌ به‌ غير اهلش‌ سپرده‌ شود. و كساني‌ كه‌ اهل‌ هستند از تصدي‌ اين‌ امر سرباز نزنند و به‌ اشخاص‌ غير اهل‌ ميدان‌ ندهند؛ و بدانند كه‌ همان‌ طور كه‌ خطر اين‌ مقامْ بزرگ‌ است‌ اجر و فضل‌ و ثواب‌ آن‌ نيز بزرگ‌ است‌. و مي‌دانند كه‌ تصدي‌ قضا براي‌ اهلش‌ واجب‌ كفايي‌ است‌.

 

                 ط‌ ـ  وصيت‌ اينجانب‌ به‌ حوزه‌هاي‌ مقدسة‌ علميه‌ آن‌ است‌ كه‌ كراراً عرض‌ نموده‌ام‌ كه‌ در اين‌ زمان‌ كه‌ مخالفين‌ اسلام‌ و جمهوري‌ اسلامي‌ كمر به‌ براندازي‌ اسلام‌ بسته‌اند و از هر راه‌ ممكن‌ براي‌ اين‌ مقصد شيطاني‌ كوشش‌ مي‌نمايند، و يكي‌ از راههاي‌ با اهميت‌ براي‌ مقصد شوم‌ آنان‌ و خطرناك‌ براي‌ اسلام‌ و حوزه‌هاي‌ اسلامي‌ نفوذ دادن‌ افراد منحرف‌ و تبهكار در حوزه‌هاي‌ علميه‌ است‌، كه‌ خطر بزرگ‌ كوتاه‌ مدت‌ آن‌ بدنام‌ نمودن‌ حوزه‌ها با اعمال‌ ناشايسته‌ و اخلاق‌ و روش‌ انحرافي‌ است‌ و خطر بسيار عظيم‌ آن‌ در درازمدت‌ به‌ مقامات‌ بالا رسيدن‌ يك‌ يا چند نفر شياد كه‌ با آگاهي‌ بر علوم‌ اسلامي‌ و جا زدن‌ خود را در بين‌ توده‌ها و قشرهاي‌ مردم‌ پاكدل‌ و علاقه‌مند نمودن‌ آنان‌ را به‌ خويش‌ و ضربة‌ مهلك‌ زدن‌ به‌ حوزه‌هاي‌ اسلامي‌ و اسلام‌ عزيز و كشور در موقع‌ مناسب‌ مي‌باشد. و مي‌دانيم‌ كه‌ قدرتهاي‌ بزرگ‌ چپاولگر در ميان‌ جامعه‌ها افرادي‌ به‌ صورتهاي‌ مختلف‌ از مليگراها و روشنفكران‌ مصنوعي‌ و روحاني‌ نمايان‌ كه‌ اگر مجال‌ يابند از همه‌ پرخطرتر و آسيب‌رسانترند ذخيره‌ دارند كه‌ گاهي‌ سي‌ ـ چهل‌ سال‌ با مشي‌ اسلامي‌ و مقدس‌ مآبي‌ يا «پان‌ايرانيسم‌» و وطن‌پرستي‌ و حيله‌هاي‌ ديگر، با صبر و بردباري‌ در ميان‌ ملتها زيست‌ مي‌كنند و در موقع‌ مناسب‌ مأموريت‌ خود را انجام‌ مي‌دهند. و ملت‌ عزيز ما در اين‌ مدت‌ كوتاه‌ پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ نمونه‌هايي‌ از قبيل‌ «مجاهد خلق‌» و «فدايي‌ خلق‌»   و «توده‌اي‌»ها   و ديگر عناوين‌ ديده‌اند، و لازم‌ است‌ همه‌ با هوشياري‌ اين‌ قسم‌ توطئه‌ را خنثي‌ نمايند و از همه‌ لازمتر حوزه‌هاي‌ علميه‌ است‌ كه‌ تنظيم‌ و تصفية‌ آن‌ با مدرسين‌ محترم‌ و افاضل‌ سابقه‌دار است‌ با تأييد مراجع‌ وقت‌. و شايد تز «نظم‌ در بي‌نظمي‌» است‌ از القائات‌ شوم‌ همين‌ نقشه‌ريزان‌ و توطئه‌گران‌ باشد.

                 در هر صورت‌ وصيت‌ اينجانب‌ آن‌ است‌ كه‌ در همة‌ اعصار خصوصاً در عصر حاضر كه‌ نقشه‌ها و توطئه‌ها سرعت‌ و قوّت‌ گرفته‌ است‌، قيام‌ براي‌ نظام‌ دادن‌ به‌ حوزه‌ها لازم‌ و ضروري‌ است‌؛ كه‌ علما و مدرسين‌ و افاضل‌ عظيم‌الشأن‌ صرف‌ وقت‌ نموده‌ و با برنامة‌ دقيق‌ صحيح‌ حوزه‌ها را و خصوصاً حوزة‌ علمية‌ قم‌ و ساير حوزه‌هاي‌ بزرگ‌ و با اهميت‌ را در اين‌ مقطع‌ از زمان‌ از آسيب‌ حفظ‌ نمايند.

                 و لازم‌ است‌ علما و مدرسين‌ محترم‌ نگذارند در درسهايي‌ كه‌ مربوط‌ به‌ فقاهت‌ است‌ و حوزه‌هاي‌ فقهي‌ و اصولي‌ از طريقة‌ مشايخ‌ معظم‌ كه‌ تنها راه‌ براي‌ حفظ‌ فقه‌ اسلامي‌ است‌ منحرف‌ شوند، و كوشش‌ نمايند كه‌ هر روز بر دقتها و بحث‌ و نظرها و ابتكار و تحقيقها افزوده‌ شود؛ و فقه‌ سنتي‌ كه‌ ارث‌ سلف‌ صالح‌ است‌ و انحراف‌ از آن‌ سست‌ شدن‌ اركان‌ تحقيق‌ و تدقيق‌ است‌، محفوظ‌ بماند و تحقيقات‌ بر تحقيقات‌ اضافه‌ گردد. و البته‌ در رشته‌هاي‌ ديگر علوم‌ به‌ مناسبت‌ احتياجات‌ كشور و اسلام‌ برنامه‌هايي‌ تهيه‌ خواهد شد و رجالي‌ در آن‌ رشته‌ تربيت‌ بايد شود. و از بالاترين‌ و والاترين‌ حوزه‌هايي‌ كه‌ لازم‌ است‌ به‌ طور همگاني‌ مورد تعليم‌ و تعلم‌ قرار گيرد، علوم‌ معنوي‌ اسلامي‌  ] است‌ [ ،    از قبيل‌ علم‌ اخلاق‌ و تهذيب‌ نفس‌ و سير و سلوك‌ الي‌ الله ـ رزقنا الله و اياكم‌ ـ كه‌ جهاد اكبر مي‌باشد.

 

                 ي‌ ـ  از اموري‌ كه‌ اصلاح‌ و تصفيه‌ و مراقبت‌ از آن‌ لازم‌ است‌ قوة‌ اجراييه‌ است‌. گاهي‌ ممكن‌ است‌ كه‌ قوانين‌ مترقي‌ و مفيد به‌ حال‌ جامعه‌ از مجلس‌ بگذرد و شوراي‌ نگهبان‌ آن‌ را تنفيذ كند و وزير مسئول‌ هم‌ ابلاغ‌ نمايد، لكن‌ به‌ دست‌ مجريان‌ غير صالح‌ كه‌ افتاد آن‌ را مسخ‌ كنند و برخلاف‌ مقررات‌ يا با كاغذبازيها يا پيچ‌ و خمها كه‌ به‌ آن‌ عادت‌ كرده‌اند يا عمداً براي‌ نگران‌ نمودن‌ مردم‌ عمل‌ كنند، كه‌ بتدريج‌ و مسامحه‌ غائله‌ ايجاد مي‌كند.

                 وصيت‌ اينجانب‌ به‌ وزراي‌ مسئول‌ در عصر حاضر و در عصرهاي‌ ديگر آن‌ است‌ كه‌ علاوه‌ بر آنكه‌ شماها و كارمندان‌ وزارتخانه‌ها بودجه‌اي‌ كه‌ از آن‌ ارتزاق‌ مي‌كنيد مال‌ ملت‌، و بايد همه‌ خدمتگزار ملت‌ و خصوصاً مستضعفان‌ باشيد، و ايجاد زحمت‌ براي‌ مردم‌ و مخالف‌ وظيفه‌ عمل‌ كردن‌ حرام‌ و خداي‌ نخواسته‌ گاهي‌ موجب‌ غضب‌ الهي‌ مي‌شود، همة‌ شما به‌ پشتيباني‌ ملت‌ احتياج‌ داريد. با پشتيباني‌ مردم‌ خصوصاً طبقات‌ محروم‌ بود كه‌ پيروزي‌ حاصل‌ شد و دست‌ ستمشاهي‌ از كشور و ذخائر آن‌ كوتاه‌ گرديد. و اگر روزي‌ از پشتيباني‌ آنان‌ محروم‌ شويد، شماها كنار گذاشته‌ مي‌شويد و همچون‌ رژيم‌ شاهنشاهي‌ ستمكار به‌ جاي‌ شما ستم‌ پيشگان‌ پستها را اشغال‌ مي‌نمايند. بنابر اين‌ حقيقت‌ ملموس‌، بايد كوشش‌ در جلب‌ نظر ملت‌ بنماييد و از رفتار غير اسلامي‌ ـ انساني‌ احتراز نماييد.

                 و در همين‌ انگيزه‌ به‌ وزراي‌ كشور در طول‌ تاريخ‌ آينده‌ توصيه‌ مي‌كنم‌ كه‌ در انتخاب‌ استاندارها دقت‌ كنند اشخاص‌ لايق‌، متدين‌، متعهد، عاقل‌ و سازگار با مردم‌ انتخاب‌ نمايند، تا آرامش‌ در كشور هرچه‌ بيشتر حكمفرما باشد. و بايد دانست‌ كه‌ گرچه‌ تمام‌ وزيران‌ وزارتخانه‌ها مسئوليت‌ در اسلامي‌ كردن‌ و تنظيم‌ امور محل‌ مسئوليت‌ خود دارند لكن‌ بعضي‌ از آنها ويژگي‌ خاص‌ دارند؛ مثل‌ وزارت‌ خارجه‌ كه‌ مسئوليت‌ سفارتخانه‌ها را در خارج‌ از كشور دارند. اينجانب‌ از ابتداي‌ پيروزي‌ به‌ وزراي‌    خارجه‌ راجع‌ به‌ طاغوتزدگي‌ سفارتخانه‌ها و تحول‌ آنها به‌ سفارتخانه‌هاي‌ مناسب‌ با جمهوري‌ اسلامي‌ توصيه‌هايي‌ نمودم‌، لكن‌ بعض‌ آنان‌ يا نخواستند يا نتوانستند عمل‌ مثبتي‌ انجام‌ دهند. و اكنون‌ كه‌ سه‌ سال‌ از پيروزي‌ مي‌گذرد اگرچه‌ وزير خارجة‌ كنوني‌ اقدام‌ به‌ اين‌ امر نموده‌ است‌ و اميد است‌ با پشتكار و صرف‌ وقت‌ اين‌ امر مهم‌ انجام‌ گيرد.

                 و وصيت‌ من‌ به‌ وزراي‌ خارجه‌ در اين‌ زمان‌ و زمانهاي‌ بعد آن‌ است‌ كه‌ مسئوليت‌ شما بسيار زياد است‌، چه‌ در اصلاح‌ و تحول‌ وزارتخانه‌ و سفارتخانه‌ها؛ و چه‌ در سياست‌ خارجيِ حفظ‌ استقلال‌ و منافع‌ كشور و روابط‌ حسنه‌ با دولتهايي‌ كه‌ قصد دخالت‌ در امور كشور ما را ندارند. و از هر امري‌ كه‌ شائبة‌ وابستگي‌ با همة‌ ابعادي‌ كه‌ دارد به‌ طور قاطع‌ احتراز نماييد. و بايد بدانيد كه‌ وابستگي‌ در بعض‌ امور هر چند ممكن‌ است‌ ظاهر فريبنده‌اي‌ داشته‌ باشد يا منفعت‌ و فايده‌اي‌ در حال‌ داشته‌ باشد، لكن‌ در نتيجه‌، ريشة‌ كشور را به‌ تباهي‌ خواهد كشيد. و كوشش‌ داشته‌ باشيد در بهتر كردن‌ روابط‌ با كشورهاي‌ اسلامي‌ و در بيدار كردن‌ دولتمردان‌ و دعوت‌ به‌ وحدت‌ و اتحاد كنيد كه‌ خداوند با شماست‌.

                 و وصيت‌ من‌ به‌ ملتهاي‌ كشورهاي‌ اسلامي‌ است‌ كه‌ انتظار نداشته‌ باشيد كه‌ از خارج‌ كسي‌ به‌ شما در رسيدن‌ به‌ هدف‌ كه‌ آن‌ اسلام‌ و پياده‌ كردن‌ احكام‌ اسلام‌ است‌ كمك‌ كند؛ خود بايد به‌ اين‌ امر حياتي‌ كه‌ آزادي‌ و استقلال‌ را تحقق‌ مي‌بخشد قيام‌ كنيد. و علماي‌    اعلام‌ و خطباي‌    محترم‌ كشورهاي‌ اسلامي‌ دولتها را دعوت‌ كنند كه‌ از وابستگي‌ به‌ قدرتهاي‌ بزرگ‌ خارجي‌ خود را رها كنند و با ملت‌ خود تفاهم‌ كنند؛ در اين‌ صورت‌ پيروزي‌ را در آغوش‌ خواهند كشيد. و نيز ملتها را دعوت‌ به‌ وحدت‌ كنند؛ و از نژادپرستي‌ كه‌ مخالف‌ دستور اسلام‌ است‌ بپرهيزند؛ و با برادران‌ ايماني‌ خود در هر كشوري‌ و با هر نژادي‌ كه‌ هستند دست‌ برادري‌ دهند كه‌ اسلام‌ بزرگ‌ آنان‌ را برادر خوانده‌. و اگر اين‌ برادري‌ ايماني‌ با همت‌ دولتها و ملتها و با تأييد خداوند متعال‌ روزي‌ تحقق‌ يابد، خواهيد ديد كه‌ بزرگترين‌ قدرت‌ جهان‌ را مسلمين‌ تشكيل‌ مي‌دهند. به‌ اميد روزي‌ كه‌ با خواست‌ پروردگار عالم‌ اين‌ برادري‌ و برابري‌ حاصل‌ شود.

                 و وصيت‌ اينجانب‌ به‌ وزارت‌ ارشاد در همة‌ اعصار خصوصاً عصر حاضر كه‌ ويژگي‌ خاصي‌ دارد، آن‌ است‌ كه‌ براي‌ تبليغ‌ حق‌ مقابل‌ باطل‌ و ارائة‌ چهرة‌ حقيقي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ كوشش‌ كنند. ما اكنون‌، در اين‌ زمان‌ كه‌ دست‌ ابرقدرتها را از كشور خود كوتاه‌ كرديم‌، مورد تهاجم‌ تبليغاتي‌ تمام‌ رسانه‌هاي‌ گروهي‌ وابسته‌ به‌ قدرتهاي‌ بزرگ‌ هستيم‌. چه‌ دروغها و تهمتها كه‌ گويندگان‌ و نويسندگان‌ وابسته‌ به‌ ابرقدرتها به‌ اين‌ جمهوري‌ اسلامي‌ نوپا نزده‌ و نمي‌زنند.

                 مع‌الاسف‌ اكثر دولتهاي‌ منطقة‌ اسلامي‌ كه‌ به‌ حكم‌ اسلام‌ بايد دست‌ اخوت‌ به‌ ما دهند، به‌ عداوت‌ با ما و اسلام‌ برخاسته‌اند و همه‌ در خدمت‌ جهانخواران‌ از هر طرف‌ به‌ ما هجوم‌ آورده‌اند. و قدرت‌ تبليغاتي‌ ما بسيار ضعيف‌ و ناتوان‌ است‌ و مي‌دانيد كه‌ امروز جهان‌ روي‌ تبليغات‌ مي‌چرخد. و با كمال‌ تأسف‌، نويسندگان‌ به‌ اصطلاح‌ روشنفكر كه‌ به‌ سوي‌ يكي‌ از دو قطب‌ گرايش‌ دارند، به‌ جاي‌ آنكه‌ در فكر استقلال‌ و آزادي‌ كشور و ملت‌ خود باشند، خودخواهيها و فرصت‌طلبيها و انحصارجوييها به‌ آنان‌ مجال‌ نمي‌دهد كه‌ لحظه‌اي‌ تفكر نمايند و مصالح‌ كشور و ملت‌ خود را در نظر بگيرند، و مقايسة‌ بين‌ آزادي‌ و استقلال‌ را در اين‌ جمهوري‌ با رژيم‌ ستمگر سابق‌ نمايند و زندگي‌ شرافتمندانة‌ ارزنده‌ را توأم‌ با بعض‌ آنچه‌ را كه‌ از دست‌ داده‌اند، كه‌ رفاه‌ و عيشزدگي‌ است‌، با آنچه‌ از رژيم‌ ستمشاهي‌ دريافت‌ مي‌كردند توأم‌ با وابستگي‌ و نوكرمآبي‌ و ثناجويي‌ و مداحي‌ از جرثومه‌هاي‌ فساد و معادن‌ ظلم‌ و فحشا بسنجند؛ و از تهمتها و نارواها به‌ اين‌ جمهوري‌ تازه‌ تولد يافته‌ دست‌ بكشند و با ملت‌ و دولت‌ در صف‌ واحد بر ضد طاغوتيان‌ و ستم‌پيشگان‌ زبانها و قلمها را به‌ كار بگيرند.

                 و مسئلة‌ تبليغ‌ تنها به‌ عهدة‌ وزارت‌ ارشاد نيست‌ بلكه‌ وظيفة‌ همة‌ دانشمندان‌ و گويندگان‌ و نويسندگان‌ و هنرمندان‌ است‌. بايد وزارت‌ خارجه‌ كوشش‌ كند تا سفارتخانه‌ها نشريات‌ تبليغي‌ داشته‌ باشند و چهرة‌ نوراني‌ اسلام‌ را براي‌ جهانيان‌ روشن‌ نمايند؛ كه‌ اگر اين‌ چهره‌ با آن‌ جمال‌ جميل‌ كه‌ قرآن‌ و سنت‌ در همة‌ ابعاد به‌ آن‌ دعوت‌ كرده‌ از زير نقاب‌ مخالفان‌ اسلام‌ و كج‌فهميهاي‌ دوستان‌ خودنمايي‌ نمايد، اسلامْ جهانگير خواهد شد و پرچم‌ پرافتخار آن‌ در همه‌ جا به‌ اهتزاز خواهد آمد. چه‌ مصيبت‌ بار و غم‌انگيز است‌ كه‌ مسلمانان‌ متاعي‌ دارند كه‌ از صدر عالم‌ تا نهايت‌ آن‌ نظير ندارد، نتوانسته‌اند اين‌ گوهر گرانبها را كه‌ هر انساني‌ به‌ فطرت‌ آزاد خود طالب‌ آن‌ است‌ عرضه‌ كنند؛ بلكه‌ خود نيز از آن‌ غافل‌ و به‌ آن‌ جاهلند و گاهي‌ از آن‌ فراري‌اند!

 

                 ك‌ ـ  از امور بسيار با اهميت‌ و سرنوشت‌ساز مسئلة‌ مراكز تعليم‌ و تربيت‌ از كودكستانها تا دانشگاهها است‌ كه‌ به‌ واسطة‌ اهميت‌ فوق‌العاده‌اش‌ تكرار نموده‌ و با اشاره‌ مي‌گذرم‌. بايد ملت‌ غارت‌ شده‌ بدانند كه‌ در نيم‌ قرن‌ اخير آنچه‌ به‌ ايران‌ و اسلام‌ ضربة‌ مهلك‌ زده‌ است‌ قسمت‌ عمده‌اش‌ از دانشگاهها بوده‌ است‌. اگر دانشگاهها و مراكز تعليم‌ و تربيتِ ديگر با برنامه‌هاي‌ اسلامي‌ و ملي‌ در راه‌ منافع‌ كشور به‌ تعليم‌ و تهذيب‌ و تربيت‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ و جوانان‌ جريان‌ داشتند، هرگز ميهن‌ ما در حلقوم‌ انگلستان‌ و پس‌ از آن‌ امريكا و شوروي‌ فرو نمي‌رفت‌ و هرگز قراردادهاي‌ خانه‌ خراب‌كن‌ بر ملت‌ محروم‌ غارتزده‌ تحميل‌ نمي‌شد و هرگز پاي‌ مستشاران‌ خارجي‌ به‌ ايران‌ باز نمي‌شد و هرگز ذخائر ايران‌ و طلاي‌ سياه‌ اين‌ ملت‌ رنجديده‌ در جيب‌ قدرتهاي‌ شيطاني‌ ريخته‌ نمي‌شد و هرگز دودمان‌ پهلوي‌ و وابسته‌هاي‌ به‌ آن‌ اموال‌ ملت‌ را نمي‌توانستند به‌ غارت‌ ببرند و در خارج‌ و داخل‌ پاركها و ويلاها بر روي‌ اجساد مظلومان‌ بنا كنند و بانكهاي‌ خارج‌ را از دسترنج‌ اين‌ مظلومان‌ پر كنند و صرف‌ عياشي‌ و هرزگي‌ خود و بستگان‌ خود نمايند. اگر مجلس‌ و دولت‌ و قوة‌ قضاييه‌ و ساير ارگانها از دانشگاههاي‌ اسلامي‌ و ملي‌ سرچشمه‌ مي‌گرفت‌ ملت‌ ما امروز گرفتار مشكلات‌ خانه‌برانداز نبود. و اگر شخصيتهاي‌ پاكدامن‌ با گرايش‌ اسلامي‌ و ملي‌ به‌ معناي‌ صحيحش‌، نه‌ آنچه‌ امروز در مقابل‌ اسلام‌ عرض‌ اندام‌ مي‌كند، از دانشگاهها به‌ مراكز قواي‌ سه‌گانه‌ راه‌ مي‌يافت‌، امروز ما غير امروز، و ميهن‌ ما غير اين‌ ميهن‌، و محرومان‌ ما از قيد محروميت‌ رها، و بساط‌ ظلم‌ و ستمشاهي‌ و مراكز فحشا و اعتياد و عشرتكده‌ها كه‌ هر يك‌ براي‌ تباه‌ نمودن‌ نسل‌ جوان‌ فعال‌ ارزنده‌ كافي‌ بود، در هم‌ پيچيده‌ و اين‌ ارث‌ كشور بر باد ده‌ و انسان‌ برانداز به‌ ملت‌ نرسيده‌ بود. و دانشگاهها اگر اسلامي‌ ـ انساني‌ ـ ملي‌ بود، مي‌توانست‌ صدها و هزارها مدرس‌ به‌ جامعه‌ تحويل‌ دهد؛ لكن‌ چه‌ غم‌انگيز و اسفبار است‌ كه‌ دانشگاهها و دبيرستانها به‌ دست‌ كساني‌ اداره‌ مي‌شد و عزيزان‌ ما به‌ دست‌ كساني‌ تعليم‌ و تربيت‌ مي‌ديدند كه‌ جز اقليت‌ مظلوم‌ محرومي‌ همه‌ از غربزدگان‌ و شرقزدگان‌ با برنامه‌ و نقشة‌ ديكته‌ شده‌ در دانشگاهها كرسي‌ داشتند؛ و ناچار جوانان‌ عزيز و مظلوم‌ ما در دامن‌ اين‌ گرگان‌ وابسته‌ به‌ ابرقدرتها بزرگ‌ شده‌ و به‌ كرسيهاي‌ قانونگذاري‌ و حكومت‌ و قضاوت‌ تكيه‌ مي‌كردند، و بر وفق‌ دستور آنان‌، يعني‌ رژيم‌ ستمگر پهلوي‌ عمل‌ مي‌كردند.

                 اكنون‌ بحمدالله تعالي‌ دانشگاه‌ از چنگال‌ جنايتكاران‌ خارج‌ شده‌. و بر ملت‌ و دولت‌ جمهوري‌ اسلامي‌ است‌ در همة‌ اعصار، كه‌ نگذارند عناصر فاسد داراي‌ مكتبهاي‌ انحرافي‌ يا گرايش‌ به‌ غرب‌ و شرق‌ در دانشسراها و دانشگاهها و ساير مراكز تعليم‌ و تربيت‌ نفوذ كنند و از قدم‌ اول‌ جلوگيري‌ نمايند تا مشكلي‌ پيش‌ نيايد و اختيار از دست‌ نرود.

                 و وصيت‌ اينجانب‌ به‌ جوانان‌ عزيز دانشسراها و دبيرستانها و دانشگاهها آن‌ است‌ كه‌ خودشان‌ شجاعانه‌ در مقابل‌ انحرافات‌ قيام‌ نمايند تا استقلال‌ و آزادي‌ خود و كشور و ملت‌ خودشان‌ مصون‌ باشد.

 

                 ل‌ ـ  قواي‌ مسلح‌، از ارتش‌ و سپاه‌ و ژاندارمري‌ و شهرباني‌ تا كميته‌ها و بسيج‌ و عشاير ويژگي‌ خاص‌ دارند. اينان‌ كه‌ بازوان‌ قوي‌ و قدرتمند جمهوري‌ اسلامي‌ مي‌باشند و نگهبان‌ سرحدات‌ و راهها و شهرها و روستاها و بالاخره‌ نگهداران‌ امنيت‌ و آرامش‌بخشان‌ به‌ ملت‌ مي‌باشند، مي‌بايست‌ مورد توجه‌ خاص‌ ملت‌ و دولت‌ و مجلس‌ باشند. و لازم‌ است‌ توجه‌ داشته‌ باشند كه‌ در دنيا آنچه‌ كه‌ مورد بهره‌برداري‌ براي‌ قدرتهاي‌ بزرگ‌ و سياستهاي‌ مخرب‌، بيشتر از هر چيز و هر گروهي‌ است‌، قواي‌ مسلح‌ است‌. قواي‌ مسلح‌ است‌ كه‌ با بازيهاي‌ سياسي‌، كودتاها و تغيير حكومتها و رژيمها به‌ دست‌ آنان‌ واقع‌ مي‌شود؛ و سودجويان‌ دغل‌ بعض‌ سران‌ آنان‌ را مي‌خرند و با دست‌ آنان‌ و توطئه‌هاي‌ فرماندهان‌ بازي‌ خوردة‌ كشورها را به‌ دست‌ مي‌گيرند، و ملتهاي‌ مظلوم‌ را تحت‌ سلطه‌ قرار داده‌ و استقلال‌ و آزادي‌ را از كشورها سلب‌ مي‌كنند. و اگر فرماندهان‌ پاكدامن‌ متصدي‌ امر باشند، هرگز براي‌ دشمنان‌ كشورها امكان‌ كودتا يا اشغال‌ يك‌ كشور پيش‌ نمي‌آيد و يا اگر احياناً پيش‌ آيد، به‌ دست‌ فرماندهان‌ متعهد شكسته‌ و ناكام‌ خواهد ماند. و در ايران‌ نيز كه‌ اين‌ معجزة‌ عصر به‌ دست‌ ملت‌ انجام‌ گرفت‌، قواي‌ مسلح‌ متعهد و فرماندهان‌ پاك‌ و ميهن‌دوست‌ سهم‌ بسزايي‌ داشتند.

                 و امروز كه‌ جنگ‌ لعنتي‌ و تحميلي‌ صدام‌ تكريتي‌ به‌ امر و كمك‌ امريكا و ساير قدرتها پس‌ از نزديك‌ به‌ دو سال‌ با شكست‌ سياسي‌ و نظامي‌ ارتش‌ متجاوز بعث‌ و پشتيبانان‌ قدرتمند و وابستگان‌ به‌ آنان‌ روبه‌رو است‌، باز قواي‌ مسلح‌ نظامي‌ و انتظامي‌ و سپاهي‌ و مردمي‌ با پشتيباني‌ بيدريغ‌ ملت‌ در جبهه‌ها و پشت‌ جبهه‌ها اين‌ افتخار بزرگ‌ را آفريدند و ايران‌ را سرافراز نمودند؛ و نيز شرارتها و توطئه‌هاي‌ داخلي‌ را كه‌ به‌ دست‌ عروسكهاي‌ وابسته‌ به‌ غرب‌ و شرق‌ براي‌ براندازي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ بسيج‌ شده‌ بودند با دست‌ تواناي‌ جوانان‌ كميته‌ها و پاسداران‌ بسيج‌ و شهرباني‌ و با كمك‌ ملت‌ غيرتمند درهم‌ شكسته‌ شد. و همين‌ جوانان‌ فداكار عزيزند كه‌ شبها بيدارند تا خانواده‌ها با آرامش‌ استراحت‌ كنند. خدايشان‌ يار و مددكار باد.

                 پس‌ وصيت‌ برادرانة‌ من‌ در اين‌ قدمهاي‌ آخرين‌ عمر بر قواي‌ مسلح‌ به‌ طور عموم‌، آن‌ است‌ كه‌ اي‌ عزيزان‌ كه‌ به‌ اسلام‌ عشق‌ مي‌ورزيد و با عشق‌ لقا ء الله به‌ فداكاري‌ در جبهه‌ها و در سطح‌ كشور به‌ كار ارزشمند خود ادامه‌ مي‌دهيد، بيدار باشيد و هوشيار كه‌ بازيگران‌ سياسي‌ و سياستمداران‌ حرفه‌اي‌ غرب‌ و شرقزده‌ و دستهاي‌ مرموز جنايتكاران‌ پشت‌پرده‌ لبة‌ تيز سلاح‌ خيانت‌ و جنايتكارشان‌ از هر سو و بيشتر از هر گروه‌ متوجه‌ به‌ شما عزيزان‌ است‌؛ و مي‌خواهند از شما عزيزان‌ كه‌ با جانفشاني‌ خود انقلاب‌ را پيروز نموديد و اسلام‌ را زنده‌ كرديد بهره‌گيري‌ كرده‌ و جمهوري‌ اسلامي‌ را براندازند؛ و شما را با اسم‌ اسلام‌ و خدمت‌ به‌ ميهن‌ و ملت‌ از اسلام‌ و ملت‌ جدا كرده‌ به‌ دامن‌ يكي‌ از دو قطب‌ جهانخوار بيندازند؛ و بر زحمات‌ و فداكاريهاي‌ شما با حيله‌هاي‌ سياسي‌ و ظاهرهاي‌ به‌ صورت‌ اسلامي‌ و ملي‌ خط‌ بطلان‌ بكشند.

                 وصيت‌ اكيد من‌ به‌ قواي‌ مسلح‌ آن‌ است‌ كه‌ همان‌ طور كه‌ از مقررات‌ نظام‌، عدم‌ دخول‌ نظامي‌ در احزاب‌ و گروهها و جبهه‌ها است‌ به‌ آن‌ عمل‌ نمايند؛ و قواي‌ مسلح‌ مطلقاً، چه‌ نظامي‌ و انتظامي‌ و پاسدار و بسيج‌ و غير اينها، در هيچ‌ حزب‌ و گروهي‌ وارد نشده‌ و خود را از بازيهاي‌ سياسي‌ دور نگه‌ دارند. در اين‌ صورت‌ مي‌توانند قدرت‌ نظامي‌ خود را حفظ‌ و از اختلافات‌ درون‌ گروهي‌ مصون‌ باشند. و بر فرماندهان‌ لازم‌ است‌ كه‌ افراد تحت‌ فرمان‌ خود را از ورود در احزاب‌ منع‌ نمايند. و چون‌ انقلاب‌ از همة‌ ملت‌ و حفظ‌ آن‌ بر همگان‌ است‌، دولت‌ و ملت‌ و شوراي‌ دفاع‌ و مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ وظيفة‌ شرعي‌ و ميهني‌ آنان‌ است‌ كه‌ اگر قواي‌ مسلح‌، چه‌ فرماندهان‌ و طبقات‌ بالا و چه‌ طبقات‌ بعد، برخلاف‌ مصالح‌ اسلام‌ و كشور بخواهند عملي‌ انجام‌ دهند يا در احزاب‌ وارد شوند كه‌ ـ بي‌اشكال‌ به‌ تباهي‌ كشيده‌ مي‌شوند ـ و يا در بازيهاي‌ سياسي‌ وارد شوند، از قدم‌ اول‌ با آن‌ مخالفت‌ كنند. و بر رهبر و شوراي‌ رهبري‌ است‌ كه‌ با قاطعيت‌ از اين‌ امر جلوگيري‌ نمايد تا كشور از آسيب‌ در امان‌ باشد.

                 و من‌ به‌ همة‌ نيروهاي‌ مسلح‌ در اين‌ پايان‌ زندگي‌ خاكي‌، وصيت‌ مشفقانه‌ مي‌كنم‌ كه‌ از اسلام‌ كه‌ يگانه‌ مكتب‌ استقلال‌ و آزاديخواهي‌ است‌ و خداوند متعال‌ همه‌ را با نور هدايت‌ آن‌ به‌ مقام‌ والاي‌ انساني‌ دعوت‌ مي‌كند، چنانچه‌ امروز وفاداريد در وفاداري‌ استقامت‌ كنيد كه‌ شما را و كشور و ملت‌ شما را از ننگ‌ وابستگيها و پيوستگيها به‌ قدرتهايي‌ كه‌ همة‌ شما را جز براي‌ بردگي‌ خويش‌ نمي‌خواهند و كشور و ملت‌ عزيزتان‌ را عقب‌ مانده‌ و بازار مصرف‌ و زير بار ننگين‌ ستم‌پذيري‌ نگه‌ مي‌دارند نجات‌ مي‌دهد. و زندگي‌ انساني‌ شرافتمندانه‌ را ولو با مشكلات‌ بر زندگاني‌ ننگين‌ بردگي‌ اجانب‌ ولو با رفاه‌ حيواني‌ ترجيح‌ دهيد؛ و بدانيد مادام‌ كه‌ در احتياجات‌ صنايع‌ پيشرفته‌، دست‌ خود را پيش‌ ديگران‌ دراز كنيد و به‌ دريوزگي‌ عمر را بگذرانيد قدرت‌ ابتكار و پيشرفت‌ در اختراعات‌ در شما شكوفا نخواهد شد. و به‌ خوبي‌ و عينيت‌ ديديد كه‌ در اين‌ مدت‌ كوتاه‌ پس‌ از تحريم‌ اقتصادي‌ همانها كه‌ از ساختن‌ هرچيز خود را عاجز مي‌ديدند و از راه‌ انداختن‌ كارخانه‌ها آنان‌ را مأيوس‌ مي‌نمودند، افكار خود را به‌ كار بستند و بسياري‌ از احتياجات‌ ارتش‌ و كارخانه‌ها را خود رفع‌ نمودند. و اين‌ جنگ‌ و تحريم‌ اقتصادي‌ و اخراج‌ كارشناسان‌ خارجي‌، تحفه‌اي‌ الهي‌ بود كه‌ ما از آن‌ غافل‌ بوديم‌. اكنون‌ اگر دولت‌ و ارتش‌ كالاهاي‌ جهانخواران‌ را خود تحريم‌ كنند و به‌ كوشش‌ و سعي‌ در راه‌ ابتكار بيفزايند، اميد است‌ كه‌ كشور خودكفا شود و از دريوزگي‌ از دشمن‌ نجات‌ يابد.

                 و هم‌ در اينجا بايد بيفزايم‌ كه‌ احتياج‌ ما پس‌ از اينهمه‌ عقب‌ماندگي‌ مصنوعي‌ به‌ صنعتهاي‌ بزرگ‌ كشورهاي‌ خارجي‌ حقيقتي‌ است‌ انكارناپذير. و اين‌ به‌ آن‌ معني‌ نيست‌ كه‌ ما بايد در علوم‌ پيشرفته‌ به‌ يكي‌ از دو قطب‌ وابسته‌ شويم‌. دولت‌ و ارتش‌ بايد كوشش‌ كنند كه‌ دانشجويان‌ متعهد را در كشورهايي‌ كه‌ صنايع‌ بزرگ‌ پيشرفته‌ را دارند و استعمار و استثمارگر نيستند بفرستند؛ و از فرستادن‌ به‌ امريكا و شوروي‌ و كشورهاي‌ ديگر كه‌ در مسير اين‌ دو قطب‌ هستند احتراز كنند، مگر ان‌شا ء الله روزي‌ برسد كه‌ اين‌ دو قدرت‌ به‌ اشتباه‌ خود پي‌برند و در مسير انسانيت‌ و انساندوستي‌ و احترام‌ به‌ حقوق‌ ديگران‌ واقع‌ شوند؛ يا ان‌شا ء الله مستضعفان‌ جهان‌ و ملتهاي‌ بيدار و مسلمانان‌ متعهد، آنان‌ را به‌ جاي‌ خود نشانند. به‌ اميد چنين‌ روزي‌.

 

                 م‌ ـ  راديو و تلويزيون‌ و مطبوعات‌ و سينماها و تئأترها از ابزارهاي‌ مؤثر تباهي‌ و تخدير ملتها، خصوصاً نسل‌ جوان‌ بوده‌ است‌. در اين‌ صد سال‌ اخير بويژه‌ نيمة‌ دوم‌ آن‌، چه‌ نقشه‌هاي‌ بزرگي‌ از اين‌ ابزار، چه‌ در تبليغ‌ ضد اسلام‌ و ضد روحانيت‌ خدمتگزار، و چه‌ در تبليغ‌ استعمارگران‌ غرب‌ و شرق‌، كشيده‌ شد و از آنها براي‌ درست‌ كردن‌ بازار كالاها خصوصاً تجملي‌ و تزئيني‌ از هر قماش‌، از تقليد در ساختمانها و تزئينات‌ و تجملات‌ آنها و تقليد در اجناس‌ نوشيدني‌ و پوشيدني‌ و در فرم‌ آنها استفاده‌ كردند، به‌ طوري‌ كه‌ افتخار بزرگِ فرنگي‌ مآب‌ بودن‌ در تمام‌ شئون‌ زندگي‌ از رفتار و گفتار و پوشش‌ و فرم‌ آن‌ بويژه‌ در خانمهاي‌ مرفه‌ يا نيمه‌ مرفه‌ بود، و در آداب‌ معاشرت‌ و كيفيت‌ حرف‌ زدن‌ و به‌ كار بردن‌ لغات‌ غربي‌ در گفتار و نوشتار به‌ صورتي‌ بود كه‌ فهم‌ آن‌ براي‌ بيشتر مردم‌ غيرممكن‌، و براي‌ همرديفان‌ نيز مشكل‌ مي‌نمود! فيلمهاي‌ تلويزيون‌ از فرآورده‌هاي‌ غرب‌ يا شرق‌ بود كه‌ طبقة‌ جوان‌ زن‌ و مرد را از مسير عادي‌ زندگي‌ و كار و صنعت‌ و توليد و دانش‌ منحرف‌ و به‌ سوي‌ بيخبري‌ از خويش‌ و شخصيت‌ خود و يا بدبيني‌ و بدگماني‌ به‌ همه‌ چيز خود و كشور خود، حتي‌ فرهنگ‌ و ادب‌ و مآثر پر ارزشي‌ كه‌ بسياري‌ از آن‌ با دست‌ خيانتكار سودجويان‌، به‌ كتابخانه‌ها و موزه‌هاي‌ غرب‌ و شرق‌ منتقل‌ گرديده‌ است‌. مجله‌ها با مقاله‌ها و عكسهاي‌ افتضاح‌ بار و أسف‌انگيز، و روزنامه‌ها با مسابقات‌ در مقالات‌ ضدفرهنگي‌ خويش‌ و ضداسلامي‌ با افتخار، مردم‌ بويژه‌ طبقة‌ جوان‌ مؤثر را به‌ سوي‌ غرب‌ يا شرق‌ هدايت‌ مي‌كردند. اضافه‌ كنيد بر آن‌ تبليغ‌ دامنه‌دار در ترويج‌ مراكز فساد و عشرتكده‌ها و مراكز قمار و لاتار و مغازه‌هاي‌ فروش‌ كالاهاي‌ تجملاتي‌ و اسباب‌ آرايش‌ و بازيها و مشروبات‌ الكلي‌ بويژه‌ آنچه‌ از غرب‌ وارد مي‌شد. و در مقابل‌ صدور نفت‌ و گاز و مخازن‌ ديگر، عروسكها و اسباب‌ بازيها و كالاهاي‌ تجملي‌ وارد مي‌شد؛ و صدها چيزهايي‌ كه‌ امثال‌ من‌ از آنها بي‌اطلاع‌ هستيم‌. و اگر خداي‌ نخواسته‌ عمر رژيم‌ سرسپرده‌ و خانمان‌ برانداز پهلوي‌ ادامه‌ پيدا مي‌كرد، چيزي‌ نمي‌گذشت‌ كه‌ جوانان‌ برومند ما ـ اين‌ فرزندان‌ اسلام‌ و ميهن‌ كه‌ چشم‌ اميد ملت‌ به‌ آنها است‌ ـ با انواع‌ دسيسه‌ها و نقشه‌هاي‌ شيطاني‌ به‌ دست‌ رژيم‌ فاسد و رسانه‌هاي‌ گروهي‌ و روشنفكران‌ غرب‌ و شرقگرا از دست‌ ملت‌ و دامن‌ اسلام‌ رخت‌ برمي‌بستند: يا جواني‌ خود را در مراكز فساد تباه‌ مي‌كردند؛ و يا به‌ خدمت‌ قدرتهاي‌ جهانخوار درآمده‌ و كشور را به‌ تباهي‌ مي‌كشاندند. خداوند متعال‌ به‌ ما و آنان‌ منت‌ گذاشت‌ و همه‌ را از شر مفسدين‌ و غارتگران‌ نجات‌ داد.

                 اكنون‌ وصيت‌ من‌ به‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ در حال‌ و آينده‌ و رئيس‌جمهور و رؤساي‌ جمهور مابعد و به‌ شوراي‌ نگهبان‌ و شوراي‌ قضايي‌ و دولت‌ در هر زمان‌، آن‌ است‌ كه‌ نگذارند اين‌ دستگاههاي‌ خبري‌ و مطبوعات‌ و مجله‌ها از اسلام‌ و مصالح‌ كشور منحرف‌ شوند. و بايد همه‌ بدانيم‌ كه‌ آزادي‌ به‌ شكل‌ غربي‌ آن‌، كه‌ موجب‌ تباهي‌ جوانان‌ و دختران‌ و پسران‌ مي‌شود، از نظر اسلام‌ و عقل‌ محكوم‌ است‌. و تبليغات‌ و مقالات‌ و سخنرانيها و كتب‌ و مجلات‌ برخلاف‌ اسلام‌ و عفت‌ عمومي‌ و مصالح‌ كشور حرام‌ است‌. و بر همة‌ ما و همة‌ مسلمانان‌ جلوگيري‌ از آنها واجب‌ است‌. و از آزاديهاي‌ مخرب‌ بايد جلوگيري‌ شود. و از آنچه‌ در نظر شرع‌ حرام‌ و آنچه‌ برخلاف‌ مسير ملت‌ و كشور اسلامي‌ و مخالف‌ با حيثيت‌ جمهوري‌ اسلامي‌ است‌ به‌ طور قاطع‌ اگر جلوگيري‌ نشود، همه‌ مسئول‌ مي‌باشند. و مردم‌ و جوانان‌ حزب‌اللهي‌ اگر برخورد به‌ يكي‌ از امور مذكور نمودند به‌ دستگاههاي‌ مربوطه‌ رجوع‌ كنند و اگر آنان‌ كوتاهي‌ نمودند، خودشان‌ مكلف‌ به‌ جلوگيري‌ هستند. خداوند تعالي‌ مددكار همه‌ باشد.

 

                 ن‌ ـ  نصيحت‌ و وصيت‌ من‌ به‌ گروهها و گروهكها و اشخاصي‌ كه‌ در ضديت‌ با ملت‌ و جمهوري‌ اسلامي‌ و اسلام‌ فعاليت‌ مي‌كنند، اول‌ به‌ سران‌ آنان‌ در خارج‌ و داخل‌، آن‌ است‌ كه‌ تجربة‌ طولاني‌ به‌ هر راهي‌ كه‌ اقدام‌ كرديد و به‌ هر توطئه‌اي‌ كه‌ دست‌ زديد و به‌ هر كشور و مقامي‌ كه‌ توسل‌ پيدا كرديد به‌ شماها كه‌ خود را عالم‌ و عاقل‌ مي‌دانيد بايد آموخته‌ باشند كه‌ مسير يك‌ ملت‌ فداكار را نمي‌شود با دست‌ زدن‌ به‌ ترور و انفجار و بمب‌ و دروغ‌پردازيهاي‌ بي‌ سر و پا و غيرحساب‌ شده‌ منحرف‌ كرد، و هرگز هيچ‌ حكومت‌ و دولتي‌ را نمي‌توان‌ با اين‌ شيوه‌هاي‌ غيرانساني‌ و غيرمنطقي‌ ساقط‌ نمود، بويژه‌ ملتي‌ مثل‌ ايران‌ را كه‌ از بچه‌هاي‌ خردسالش‌ تا پيرزنها و پيرمردهاي‌ بزرگسالش‌، در راه‌ هدف‌ و جمهوري‌ اسلامي‌ و قرآن‌ و مذهب‌ جانفشاني‌ و فداكاري‌ مي‌كنند. شماها كه‌ مي‌دانيد (و اگر ندانيد بسيار ساده‌لوحانه‌ فكر مي‌كنيد) كه‌ ملت‌ با شما نيست‌ و ارتش‌ با شماها دشمن‌ است‌. و اگر فرض‌ بكنيد با شما بودند و دوست‌ شما بودند، حركات‌ ناشيانة‌ شما و جناياتي‌ كه‌ با تحريك‌ شما رخ‌ داد آنان‌ را از شما جدا كرد و جز دشمن‌ تراشي‌ كار ديگري‌ نتوانستيد بكنيد.

                 من‌ وصيت‌ خيرخواهانه‌ در اين‌ آخر عمر به‌ شما مي‌كنم‌ كه‌ اولاً با اين‌ ملت‌ طاغوتزدة‌ رنج‌ كشيده‌ كه‌ پس‌ از 2500 سال‌ ستمشاهي‌ با فدا دادن‌ بهترين‌ فرزندان‌ و جوانانش‌ خود را از زير بار ستم‌ جنايتكاراني‌ همچون‌ رژيم‌ پهلوي‌ و جهانخواران‌ شرق‌ و غرب‌ نجات‌ داده‌ به‌ جنگ‌ و ستيز برخاسته‌ايد. چطور وجدان‌ يك‌ انسان‌ هر چه‌ پليد باشد، راضي‌ مي‌شود براي‌ احتمال‌ رسيدن‌ به‌ يك‌ مقام‌ با ميهن‌ خود و ملت‌ خود اينگونه‌ رفتار كند و به‌ كوچك‌ و بزرگ‌ آنها رحم‌ نكند؟ من‌ به‌ شما نصيحت‌ مي‌كنم‌ دست‌ از اين‌ كارهاي‌ بيفايده‌ و غيرعاقلانه‌ برداريد و گول‌ جهانخواران‌ را نخوريد. و در هر جا هستيد اگر به‌ جنايتي‌ دست‌ نزديد به‌ ميهن‌ خود و دامن‌ اسلام‌ برگرديد و توبه‌كنيد كه‌ خداوند ارحم‌ الراحمين‌ است‌؛ و جمهوري‌ اسلامي‌ و ملت‌ از شما ان‌شا ء الله مي‌گذرند. و اگر دست‌ به‌ جنايتي‌ زديد كه‌ حكم‌ خداوند تكليف‌ شما را معين‌ كرده‌، باز از نيمه‌ راه‌ برگشته‌ و توبه‌ كنيد. و اگر شهامت‌ داريد تن‌ به‌ مجازات‌ داده‌ و با اين‌ عمل‌ خود را از عذاب‌ اليم‌ خداوند نجات‌ دهيد؛ و الاّ در هر جا هستيد عمر خود را بيش‌ از اين‌ هدر ندهيد و به‌ كار ديگر مشغول‌ شويد كه‌ صلاح‌ در آن‌ است‌.

                 و بعد، به‌ هواداران‌ داخلي‌ و خارجي‌ آنان‌ وصيت‌ مي‌كنم‌ كه‌ با چه‌ انگيزه‌ جواني‌ خود را براي‌ آنان‌ كه‌ اكنون‌ ثابت‌ است‌ كه‌ براي‌ قدرتمندان‌ جهانخوار خدمت‌ مي‌كنند و از نقشه‌هاي‌ آنها پيروي‌ مي‌كنند و ندانسته‌ به‌ دام‌ آنها افتاده‌اند به‌ هدر مي‌دهيد؟ و با ملت‌ خود در راه‌ چه‌ كسي‌ جفا مي‌كنيد؟ شما بازي‌ خوردگان‌ دست‌ آنها هستيد. و اگر در ايران‌ هستيد به‌ عيان‌ مشاهده‌ مي‌كنيد كه‌ توده‌هاي‌ ميليوني‌ به‌ جمهوري‌ اسلامي‌ وفادار و براي‌ آن‌ فداكارند؛ و به‌ عيان‌ مي‌بينيد كه‌ حكومت‌ و رژيم‌ فعلي‌ با جان‌ و دل‌ در خدمت‌ خلق‌ و مستمندان‌ هستند؛ و آنان‌ كه‌ به‌ دروغ‌ ادعاي‌ «خلقي‌» بودن‌ و «مجاهد» و «فدايي‌» براي‌ خلق‌ مي‌كنند، با خلق‌ خدا به‌ دشمني‌ برخاسته‌ و شما پسران‌ و دختران‌ ساده‌دل‌ را براي‌ مقاصد خود و مقاصد يكي‌ از دو قطب‌ قدرت‌ جهانخوار به‌ بازي‌ گرفته‌ و خود يا در خارج‌ در آغوش‌ يكي‌ از دو قطب‌ جنايتكار به‌ خوشگذراني‌ مشغول‌ و يا در داخل‌ به‌ خانه‌هاي‌ مجلل‌ تيمي‌ با زندگي‌ اشرافي‌، نظير منازل‌ جنايتكاراني‌ بدبخت‌ به‌ جنايت‌ خود ادامه‌ مي‌دهند و شما جوانان‌ را به‌ كام‌ مرگ‌ مي‌فرستند.

                 نصيحت‌ مشفقانة‌ من‌ به‌ شما نوجوانان‌ و جوانان‌ داخل‌ و خارج‌ آن‌ است‌ كه‌ از راه‌ اشتباه‌ برگرديد؛ و با محرومين‌ جامعه‌ كه‌ با جان‌ و دل‌ به‌ جمهوري‌ اسلامي‌ خدمت‌ مي‌كنند متحد شويد؛ و براي‌ ايران‌ مستقل‌ و آزاد فعاليت‌ نماييد تا كشور و ملت‌ از شرّ مخالفين‌ نجات‌ پيدا كند، و همه‌ با هم‌ به‌ زندگي‌ شرافتمندانه‌ ادامه‌ دهيد. تا چه‌ وقت‌ و براي‌ چه‌ گوش‌ به‌ فرمان‌ اشخاصي‌ هستيد كه‌ جز به‌ نفع‌ شخصي‌ خود فكر نمي‌كنند و در آغوش‌ و پناه‌ ابرقدرتها با ملت‌ خود در ستيز هستند و شما را فداي‌ مقاصد شوم‌ و قدرت‌طلبي‌ خويش‌ مي‌نمايند؟ شما در اين‌ سالهاي‌ پيروزي‌ انقلاب‌ ديديد كه‌ ادعاهاي‌ آنان‌ با رفتار و عملشان‌ مخالف‌ است‌ و ادعاها فقط‌ براي‌ فريب‌ جوانان‌ صاف‌ دل‌ است‌. و مي‌دانيد كه‌ شما قدرتي‌ در مقابل‌ سيل‌ خروشان‌ ملت‌ نداريد و كارهايتان‌ جز به‌ ضرر خودتان‌ و تباهي‌ عمرتان‌ نتيجه‌اي‌ ندارد. من‌ تكليف‌ خود را كه‌ هدايت‌ است‌ ادا كردم‌. و اميد است‌ به‌ اين‌ نصيحت‌ كه‌ پس‌ از مرگ‌ من‌ به‌ شما مي‌رسد و شائبة‌ قدرت‌طلبي‌ در آن‌ نيست‌ گوش‌ فرا دهيد و خود را از عذاب‌ اليم‌ الهي‌ نجات‌ دهيد. خداوند منان‌ شما را هدايت‌ فرمايد و صراط‌ مستقيم‌ را به‌ شما بنمايد.

                 وصيت‌ من‌ به‌ چپگرايان‌، مثل‌ كمونيستها و چريكهاي‌ فدايي‌ خلق‌ و ديگر گروهها ] ي‌ [  متمايل‌ به‌ چپ‌، آن‌ است‌ كه‌ شماها بدون‌ بررسي‌ صحيح‌ از مكتبها و مكتب‌ اسلام‌ نزد كساني‌ كه‌ از مكتبها و خصوص‌ اسلام‌ اطلاع‌ صحيح‌ دارند، با چه‌ انگيزه‌ خودتان‌ را راضي‌ كرديد به‌ مكتبي‌ كه‌ امروز در دنيا شكست‌ خورده‌ رو آوريد و چه‌ شده‌ كه‌ دل‌ خود را به‌ چند «ايسم‌» كه‌ محتواي‌ آنها پيش‌ اهل‌ تحقيق‌ پوچ‌ است‌ خوش‌ كرده‌ايد؟ و شما را چه‌ انگيزه‌اي‌ وادار كرده‌ كه‌ مي‌خواهيد كشور خود را به‌ دامن‌ شوروي‌ يا چين‌ بكشيد؛ و با ملت‌ خود به‌ اسم‌ «توده‌ دوستي‌» به‌ جنگ‌ برخاسته‌ يا به‌ توطئه‌هايي‌ براي‌ نفع‌ اجنبي‌ به‌ ضد كشور خود و توده‌هاي‌ ستمديده‌ دست‌ زديد؟ شما مي‌بينيد كه‌ از اول‌ پيدايش‌ كمونيسم‌ مدعيان‌ آن‌ ديكتاتورترين‌ و قدرت‌طلب‌ و انحصارطلبترين‌ حكومتهاي‌ جهان‌ بوده‌ و هستند. چه‌ ملتهايي‌ زير دست‌ و پاي‌ شوروي‌ مدعي‌ طرفدار توده‌ها خُرد شدند و از هستي‌ ساقط‌ گرديدند. ملت‌ روسيه‌، مسلمانان‌ و غيرمسلمانان‌، تاكنون‌ در زير فشار ديكتاتوري‌ حزب‌ كمونيست‌ دست‌ و پا مي‌زنند و از هرگونه‌ آزادي‌ محروم‌ و در اختناق‌ بالاتر از اختناقهاي‌ ديكتاتورهاي‌ جهان‌ به‌ سر مي‌برند. استالين‌،   كه‌ يكي‌ از چهره‌هاي‌ به‌ اصطلاح‌ «درخشان‌» حزب‌ بود، ورود و خروجش‌ را و تشريفات‌ آن‌ و اشرافيت‌ او را ديديم‌. اكنون‌ كه‌ شما فريب‌ خوردگان‌ در عشق‌ آن‌ رژيم‌ جان‌ مي‌دهيد، مردم‌ مظلوم‌ شوروي‌ و ديگر اقمار او چون‌ افغانستان‌ از ستمگريهاي‌ آنان‌ جان‌ مي‌سپارند، و آنگاه‌ شما كه‌ مدعي‌ طرفداري‌ از خلق‌ هستيد، بر اين‌ خلق‌ محروم‌ در هر جا كه‌ دستتان‌ رسيده‌ چه‌ جناياتي‌ انجام‌ داديد و با اهالي‌ شريف‌ آمل‌   كه‌ آنان‌ را به‌ غلط‌ طرفدار پر و پا قرص‌ خود معرفي‌ مي‌كرديد و عدة‌ بسياري‌ را به‌ فريب‌ به‌ جنگ‌ مردم‌ و دولت‌ فرستاديد و به‌ كشتن‌ داديد، چه‌ جنايتها كه‌ نكرديد. و شما «طرفدار خلق‌ محروم‌» مي‌خواهيد خلق‌ مظلوم‌ و محروم‌ ايران‌ را به‌ دست‌ ديكتاتوري‌ شوروي‌ دهيد و چنين‌ خيانتي‌ را با سرپوش‌ «فدايي‌ خلق‌» و طرفدار محرومين‌ در حال‌ اجرا هستيد، منتها «حزب‌ توده‌» و رفقاي‌ آن‌ با توطئه‌ و زير ماسك‌ طرفداري‌ از جمهوري‌ اسلامي‌، و ديگر گروهها با اسلحه‌ و ترور و انفجار.

                 من‌ به‌ شما احزاب‌ و گروهها، چه‌ آنان‌ كه‌ به‌ چپگرايي‌ معروف‌ ـ گرچه‌ بعضي‌ شواهد و قرائن‌ دلالت‌ دارد كه‌ اينان‌ كمونيست‌ امريكايي‌   هستند ـ و چه‌ آنان‌ كه‌ از غرب‌ ارتزاق‌ مي‌كنند و الهام‌ مي‌گيرند و چه‌ آنها كه‌ با اسم‌ «خودمختاري‌» و طرفداري‌ از كرد و بلوچ‌ دست‌ به‌ اسلحه‌ برده‌ و مردم‌ محروم‌ كردستان‌ و ديگر جاها را از هستي‌ ساقط‌ نموده‌ و مانع‌ از خدمتهاي‌ فرهنگي‌ و بهداشتي‌ و اقتصادي‌ و بازسازي‌ دولت‌ جمهوري‌ در آن‌ استانها مي‌شوند، مثل‌ حزب‌ «دموكرات‌»   و «كومله‌»   وصيت‌ مي‌كنم‌ كه‌ به‌ ملت‌ بپيوندند. و تاكنون‌ تجربه‌ كرده‌اند كه‌ كاري‌ جز بدبخت‌ كردن‌ اهالي‌ آن‌ مناطق‌ نكرده‌اند و نمي‌توانند بكنند، پس‌ مصلحت‌ خود و ملت‌ خود و مناطق‌ خود آن‌ است‌ كه‌ با دولت‌ تشريك‌ مساعي‌ نموده‌ و از ياغي‌گري‌ و خدمت‌ به‌ بيگانگان‌ و خيانت‌ به‌ ميهن‌ خود دست‌ بردارند و به‌ ساختن‌ كشور بپردازند و مطمئن‌ باشند كه‌ اسلام‌ براي‌ آنان‌ هم‌ از قطب‌ جنايتكار غرب‌ و هم‌ از قطب‌ ديكتاتور شرق‌ بهتر است‌ و آرزوهاي‌ انساني‌ خلق‌ را بهتر انجام‌ مي‌دهد.

                 و وصيت‌ من‌ به‌ گروههاي‌ مسلمان‌ كه‌ از روي‌ اشتباه‌ به‌ غرب‌ و احياناً به‌ شرق‌ تمايل‌ نشان‌ مي‌دهند و از منافقان‌ كه‌ اكنون‌ خيانتشان‌ معلوم‌ شد گاهي‌ طرفداري‌ مي‌كردند و به‌ مخالفانِ بدخواهان‌ اسلام‌ از روي‌ خطا و اشتباه‌ گاهي‌ لعن‌ مي‌كردند و طعن‌ مي‌زدند، آن‌ است‌ كه‌ بر سر اشتباه‌ خود پافشاري‌ نكنند و با شهامت‌ اسلامي‌ به‌ خطاي‌ خود اعتراف‌، و با دولت‌ و مجلس‌ و ملت‌ مظلوم‌ براي‌ رضاي‌ خداوند هم‌صدا و هم‌مسير شده‌ و اين‌ مستضعفان‌ تاريخ‌ را از شرّ مستكبران‌ نجات‌ دهيد؛ و كلام‌ مرحوم‌ مدرس‌   آن‌ روحاني‌ متعهد پاك‌ سيرت‌ و پاك‌ انديشه‌ را به‌ خاطر بسپريد كه‌ در مجلس‌ افسردة‌ آن‌ روز گفت‌: اكنون‌ كه‌ بايد از بين‌ برويم‌ چرا با دست‌ خود برويم‌.

                 من‌ هم‌ امروز به‌ ياد آن‌ شهيد راه‌ خدا به‌ شما برادران‌ مؤمن‌ عرض‌ مي‌كنم‌ اگر ما با دست‌ جنايتكار امريكا و شوروي‌ از صفحة‌ روزگار محو شويم‌ و با خون‌ سرخ‌ شرافتمندانه‌ با خداي‌ خويش‌ ملاقات‌ كنيم‌، بهتر از آن‌ است‌ كه‌ در زير پرچم‌ ارتش‌ سرخ‌ شرق‌ و سياه‌ غرب‌ زندگي‌ اشرافي‌ مرفه‌ داشته‌ باشيم‌. و اين‌ سيره‌ و طريقة‌ انبياي‌ عظام‌ و ائمة‌ مسلمين‌ و بزرگان‌ دين‌ مبين‌ بوده‌ است‌ و ما بايد از آن‌ تبعيت‌ كنيم‌؛ و بايد به‌ خود بباورانيم‌ كه‌ اگر يك‌ ملت‌ بخواهند بدون‌ وابستگيها زندگي‌ كنند مي‌توانند؛ و قدرتمندان‌ جهان‌ بر يك‌ ملت‌ نمي‌توانند خلاف‌ ايدة‌ آنان‌ را تحميل‌ كنند.

                 از افغانستان‌ عبرت‌ بايد گرفت‌ با آنكه‌ دولت‌ غاصب‌ و احزاب‌ چپي‌ با شوروي‌ بوده‌ و هستند، تاكنون‌ نتوانسته‌اند توده‌هاي‌ مردم‌ را سركوب‌ نمايند. علاوه‌ بر اين‌ اكنون‌ ملتهاي‌ محروم‌ جهان‌ بيدار شده‌اند و طولي‌ نخواهد كشيد كه‌ اين‌ بيداريها به‌ قيام‌ و نهضت‌ و انقلاب‌ انجاميده‌ و خود را از تحت‌ سلطة‌ ستمگران‌ مستكبر نجات‌ خواهند داد. و شما مسلمانانِ پايبند به‌ ارزشهاي‌ اسلامي‌ مي‌بينيد كه‌ جدايي‌ و انقطاع‌ از شرق‌ و غرب‌ بركات‌ خود را دارد نشان‌ مي‌دهد؛ و مغزهاي‌ متفكر بومي‌ به‌ كار افتاده‌ و به‌ سوي‌ خودكفايي‌ پيشروي‌ مي‌كند و آنچه‌ كارشناسان‌ خائن‌ غربي‌ و شرقي‌ براي‌ ملت‌ ما محال‌ جلوه‌ مي‌دادند، امروز به‌ طور چشم‌گيري‌ با دست‌ و فكر ملت‌ انجام‌ گرفته‌ و ان‌شا ء الله تعالي‌ در دراز مدت‌ انجام‌ خواهد گرفت‌. و صد افسوس‌ كه‌ اين‌ انقلاب‌ دير تحقق‌ پيدا كرد و لااقل‌ در اول‌ سلطنت‌ جابرانة‌ كثيف‌ محمدرضا تحقق‌ نيافت‌؛ و اگر شده‌ بود، ايران‌ غارتزده‌ غير از اين‌ ايران‌ بود.

                 و وصيت‌ من‌ به‌ نويسندگان‌ و گويندگان‌ و روشنفكران‌ و اشكالتراشان‌ و صاحب‌عقدگان‌ آن‌ است‌ كه‌ به‌ جاي‌ آنكه‌ وقت‌ خود را در خلاف‌ مسير جمهوري‌ اسلامي‌ صرف‌ كنيد و هرچه‌ توان‌ داريد در بدبيني‌ و بدخواهي‌ و بدگويي‌ از مجلس‌ و دولت‌ و ساير خدمتگزاران‌ به‌ كار بريد، و با اين‌ عمل‌ كشور خود را به‌ سوي‌ ابرقدرتها سوق‌ دهيد، با خداي‌ خود يك‌ شب‌ خلوت‌ كنيد و اگر به‌ خداوند عقيده‌ نداريد با وجدان‌ خود خلوت‌ كنيد و انگيزة‌ باطني‌ خود را كه‌ بسيار مي‌شود خود انسانها از آن‌ بيخبرند بررسي‌ كنيد، ببينيد آيا با كدام‌ معيار و با چه‌ انصاف‌ خون‌ اين‌ جوانان‌ قلم‌ قلم‌ شده‌ را در جبهه‌ها و در شهرها ناديده‌ مي‌گيريد و با ملتي‌ كه‌ مي‌خواهد از زير بار ستمگران‌ و غارتگران‌ خارجي‌ و داخلي‌ خارج‌ شود و استقلال‌ و آزادي‌ را با جان‌ خود و فرزندان‌ عزيز خود به‌ دست‌ آورده‌ و با فداكاري‌ مي‌خواهد آن‌ را حفظ‌ كند، به‌ جنگ‌ اعصاب‌ برخاسته‌ايد و به‌ اختلاف‌انگيزي‌ و توطئه‌هاي‌ خائنانه‌ دامن‌ مي‌زنيد و راه‌ را براي‌ مستكبران‌ و ستمگران‌ باز مي‌كنيد. آيا بهتر نيست‌ كه‌ با فكر و قلم‌ و بيان‌ خود دولت‌ و مجلس‌ و ملت‌ را راهنمايي‌ براي‌ حفظ‌ ميهن‌ خود نماييد؟ آيا سزاوار نيست‌ كه‌ به‌ اين‌ ملت‌ مظلوم‌ محروم‌ كمك‌ كنيد و با ياري‌ خود حكومت‌ اسلامي‌ را استقرار دهيد؟ آيا اين‌ مجلس‌ و رئيس‌ جمهور و دولت‌ و قوة‌ قضايي‌ را از آنچه‌ در زمان‌ رژيم‌ سابق‌ بود بدتر مي‌دانيد؟ آيا از ياد برده‌ايد ستمهايي‌ كه‌ آن‌ رژيم‌ لعنتي‌ بر اين‌ ملت‌ مظلوم‌ بي‌پناه‌ روا مي‌داشت‌؟ آيا نمي‌دانيد كه‌ كشور اسلامي‌ در آن‌ زمان‌ يك‌ پايگاه‌ نظامي‌ براي‌ امريكا بود و با آن‌ عمل‌ يك‌ مستعمره‌ مي‌كردند و از مجلس‌ تا دولت‌ و قواي‌ نظامي‌ در قبضة‌ آنان‌ بود و مستشاران‌ و صنعتگران‌ و متخصصان‌ آنان‌ با اين‌ ملت‌ و ذخائر آن‌ چه‌ مي‌كردند؟ آيا اشاعة‌ فحشا در سراسر كشور و مراكز فساد، از عشرتكده‌ها و قمارخانه‌ها و ميخانه‌ها و مغازه‌هاي‌ مشروب‌فروشي‌ و سينماها و ديگر مراكز كه‌ هر يك‌ براي‌ تباه‌ كردن‌ نسل‌ جوان‌ عاملي‌ بزرگ‌ بود، از خاطرتان‌ محو شده‌؟ آيا رسانه‌هاي‌ گروهي‌ و مجلات‌ سراسر فسادانگيز و روزنامه‌هاي‌ آن‌ رژيم‌ را به‌ دست‌ فراموشي‌ سپرده‌ايد؟ و اكنون‌ كه‌ از آن‌ بازارهاي‌ فساد اثري‌ نيست‌، براي‌ آنكه‌ در چند دادگاه‌، يا چند جوان‌ كه‌ شايد اكثر از گروههاي‌ منحرف‌ نفوذ كرده‌ و براي‌ بدنام‌ نمودن‌ اسلام‌ و جمهوري‌ اسلامي‌ كارهاي‌ انحرافي‌ انجام‌ مي‌دهند، و كشتن‌ عده‌اي‌ كه‌ مفسد في‌الارض‌ هستند و قيام‌ بر ضد اسلام‌ و جمهوري‌ اسلامي‌ مي‌كنند شما را به‌ فرياد درآورده‌، و با كساني‌ كه‌ با صراحت‌ اسلام‌ را محكوم‌ مي‌كنند و بر ضد آن‌ قيام‌ مسلحانه‌ يا قيام‌ با قلم‌ و زبان‌ كه‌ أسفناكتر از قيام‌ مسلحانه‌ است‌، نموده‌اند پيوند مي‌كنيد و دست‌ برادري‌ مي‌دهيد؛ و آنان‌ را كه‌ خداوند مهدورالدم‌ فرموده‌ نور چشم‌ مي‌خوانيد، و در كنار بازيگراني‌ كه‌ فاجعة‌ چهارده‌ اسفند   را برپا كردند و جوانان‌ بيگناه‌ را با ضرب‌ و شتم‌ كوبيدند نشسته‌ و تماشاگر معركه‌ مي‌شويد، يك‌ عمل‌ اسلامي‌ و اخلاقي‌ است‌! و عمل‌ دولت‌ و قوة‌ قضاييه‌ كه‌ معاندين‌ و منحرفين‌ و ملحدين‌ را به‌ جزاي‌ اعمال‌ خويش‌ مي‌رسانند، شما را به‌ فرياد درآورده‌ و داد مظلوميت‌ مي‌زنيد؟ من‌ براي‌ شما برادران‌ كه‌ از سوابقتان‌ تا حدي‌ مطلع‌ و علاقه‌مند به‌ بعضي‌ از شما هستم‌ متأسف‌ هستم‌، نه‌ براي‌ آنان‌ كه‌ اشراري‌ بودند در لباس‌ خيرخواهي‌ و گرگهايي‌ در پوشش‌ چوپان‌ و بازيگراني‌ بودند كه‌ همه‌ را به‌ باد بازي‌ و مسخره‌ گرفته‌ و در صدد تباه‌كردن‌ كشور و ملت‌ و خدمتگزاري‌ به‌ يكي‌ از دو قطب‌ چپاولگر بودند ـ آنان‌ كه‌ با دست‌ پليد خود جوانان‌ و مردان‌ ارزشمند و علماي‌ مربي‌ جامعه‌ را شهيد نمودند و به‌ كودكان‌ مظلوم‌ مسلمانان‌ رحم‌ نكردند، خود را در جامعه‌ رسوا و در پيشگاه‌ خداوند قهار مخذول‌ نمودند و راه‌ بازگشت‌ ندارند كه‌ شيطانِنفس‌ اماره‌ بر آنان‌ حكومت‌ مي‌كند.

                 لكن‌ شما برادران‌ مؤمن‌ با دولت‌ و مجلس‌ كه‌ كوشش‌ دارد خدمت‌ به‌ محرومين‌ و مظلومين‌ و برادران‌ سر و پا برهنه‌ و از همة‌ مواهب‌ زندگي‌ محروم‌ نمايد چرا كمك‌ نمي‌كنيد و شكايت‌ داريد؟ آيا مقدار خدمت‌ دولت‌ و بنيادهاي‌ جمهوري‌ را با اين‌ گرفتاريها و نابسامانيها كه‌ لازمة‌ هر انقلاب‌ است‌، و جنگ‌ تحميلي‌ با آنهمه‌ خسارت‌ و ميليونها آوارة‌ خارجي‌ و داخلي‌ و كارشكنيهاي‌ بيرون‌ از حد را در اين‌ مدت‌ كوتاه‌ مقايسه‌ با كارهاي‌ عمراني‌ رژيم‌ سابق‌ نموده‌ايد؟ آيا نمي‌دانيد كه‌ كارهاي‌ عمراني‌ آن‌ زمان‌ اختصاص‌ داشت‌ تقريباً به‌ شهرها آن‌ هم‌ به‌ محلات‌ مرفه‌؛ و فقرا و مردمان‌ محروم‌ از آن‌ امور بهرة‌ ناچيز داشته‌ يا نداشتند؛ و دولت‌ فعلي‌ و بنيادهاي‌ اسلامي‌ براي‌ اين‌ طايفة‌ محروم‌ با جان‌ و دل‌ خدمت‌ مي‌كنند؟ شما مؤمنان‌ هم‌ پشتيبان‌ دولت‌ باشيد تا كارها زود انجام‌ گيرد و در محضر پروردگار كه‌ خواه‌ ناخواه‌ خواهيد رفت‌ با نشان‌ خدمتگزاري‌ به‌ بندگان‌ او برويد. *

 

 * ـ چنانكه‌ در نسخة‌ خطي‌ مشهود است‌ امام‌ خميني‌ در اين‌ قسمت‌ مرقوم‌ فرموده‌اند: «اين‌ مقدار بريده‌ شده‌ راخودم‌ انجام‌ داده‌ام‌».

                 س‌ ـ  يكي‌ از اموري‌ كه‌ لازم‌ به‌ توصيه‌ و تذكر است‌، آن‌ است‌ كه‌ اسلام‌ نه‌ باسرمايه‌داري‌ ظالمانه‌ و بيحساب‌ و محروم‌ كنندة‌ توده‌هاي‌ تحت‌ ستم‌ و مظلوم‌ موافق‌ است‌، بلكه‌ آن‌ را به‌ طور جدي‌ در كتاب‌ و سنت‌ محكوم‌ مي‌كند و مخالف‌ عدالت‌ اجتماعي‌ مي‌داند ـ گرچه‌ بعض‌ كج‌فهمان‌ بي‌ اطلاع‌ از رژيم‌ حكومت‌ اسلامي‌ و ازمسائل‌ سياسي‌ حاكم‌ در اسلام‌ در گفتار و نوشتار خود طوري‌ وانمود كرده‌اند (و باز هم‌ دست‌ برنداشته‌اند) كه‌ اسلام‌ طرفدار بي‌ مرز و حد سرمايه‌داري‌ و مالكيت‌ است‌ و با اين‌ شيوة‌ كه‌ با فهم‌ كج‌ خويش‌ از اسلام‌ برداشت‌ نموده‌اند چهرة‌ نوراني‌ اسلام‌ را پوشانيده‌ و راه‌ را براي‌ مغرضان‌ و دشمنان‌ اسلام‌ باز نموده‌ كه‌ به‌ اسلام‌ بتازند، و آن‌ را رژيمي‌ چون‌ رژيم‌ سرمايه‌داري‌ غرب‌ مثل‌ رژيم‌ امريكا و انگلستان‌ و ديگر چپاولگران‌ غرب‌ به‌ حساب‌ آورند، و با اتكال‌ به‌ قول‌ و فعل‌ اين‌ نادانان‌ يا غرضمندانه‌ و يا ابلهانه‌ بدون‌ مراجعه‌ به‌ اسلام‌شناسان‌ واقعي‌ با اسلام‌ به‌ معارضه‌ برخاسته‌اند ـ و نه‌ رژيمي‌ مانند رژيم‌ كمونيسم‌ و ماركسيسم‌   لنينيسم‌ است‌ كه‌ با مالكيت‌ فردي‌ مخالف‌ و قائل‌ به‌ اشتراك‌ مي‌باشند با اختلاف‌ زيادي‌ كه‌ دوره‌هاي‌ قديم‌ تاكنون‌ حتي‌ اشتراك‌ در زن‌ و همجنس‌ بازي‌ بوده‌ و يك‌ ديكتاتوري‌ و استبداد كوبنده‌ در بر داشته‌.

                 بلكه‌ اسلام‌ يك‌ رژيم‌ معتدل‌ با شناخت‌ مالكيت‌ و احترام‌ به‌ آن‌ به‌ نحو محدود در پيدا شدن‌ مالكيت‌ و مصرف‌، كه‌ اگر بحق‌ به‌ آن‌ عمل‌ شود چرخهاي‌ اقتصاد سالم‌ به‌ راه‌ مي‌افتد و عدالت‌ اجتماعي‌، كه‌ لازمة‌ يك‌ رژيم‌ سالم‌ است‌ تحقق‌ مي‌يابد.   در اينجا نيز يك‌ دسته‌ با كج‌ فهميها و بي‌اطلاعي‌ از اسلام‌ و اقتصاد سالم‌ آن‌ در طرف‌ مقابل‌ دستة‌ اول‌ قرار گرفته‌ و گاهي‌ با تمسك‌ به‌ بعضي‌ آيات‌ يا جملات‌ نهج‌البلاغه‌، اسلام‌ را موافق‌ با مكتبهاي‌ انحرافي‌ ماركس‌ و امثال‌ او معرفي‌ نموده‌اند و توجه‌ به‌ ساير آيات‌ و فقرات‌ نهج‌ البلاغه‌ ننموده‌ و سرخود، به‌ فهم‌ قاصر خود، بپاخاسته‌ و «مذهب‌ اشتراكي‌» را تعقيب‌ مي‌كنند و از كفر و ديكتاتوري‌ و اختناق‌ كوبنده‌ كه‌ ارزشهاي‌ انساني‌ را ناديده‌ گرفته‌ و يك‌ حزب‌ اقليت‌ با توده‌هاي‌ انساني‌ مثل‌ حيوانات‌ عمل‌ مي‌كنند، حمايت‌ مي‌كنند.

                 وصيت‌ من‌ به‌ مجلس‌ و شوراي‌ نگهبان‌ و دولت‌ و رئيس‌ جمهور و شوراي‌ قضايي‌ آن‌ است‌ كه‌ در مقابل‌ احكام‌ خداوند متعال‌ خاضع‌ بوده‌؛ و تحت‌ تأثير تبليغات‌ بي‌محتواي‌ قطب‌ ظالم‌ چپاولگر سرمايه‌داري‌ و قطب‌ ملحد اشتراكي‌ و كمونيستي‌ واقع‌ نشويد، و به‌ مالكيت‌ و سرمايه‌هاي‌ مشروع‌ با حدود اسلامي‌ احترام‌ گذاريد، و به‌ ملت‌ اطمينان‌ دهيد تا سرمايه‌ها و فعاليتهاي‌ سازنده‌ به‌ كار افتند و دولت‌ و كشور را به‌ خودكفايي‌ و صنايع‌ سبك‌ و سنگين‌ برسانند.

                 و به‌ ثروتمندان‌ و پولداران‌ مشروع‌ وصيت‌ مي‌كنم‌ كه‌ ثروتهاي‌ عادلانة‌ خود را به‌ كار اندازيد و به‌ فعاليت‌ سازنده‌ در مزارع‌ و روستاها و كارخانه‌ها برخيزيد كه‌ اين‌ خود عبادتي‌ ارزشمند است‌.

                 و به‌ همه‌ در كوشش‌ براي‌ رفاه‌ طبقات‌ محروم‌ وصيت‌ مي‌كنم‌ كه‌ خير دنيا و آخرت‌ شماها رسيدگي‌ به‌ حال‌ محرومان‌ جامعه‌ است‌ كه‌ در طول‌ تاريخ‌ ستمشاهي‌ و خان‌خاني‌ در رنج‌ و زحمت‌ بوده‌اند. و چه‌ نيكو است‌ كه‌ طبقات‌ تمكندار به‌ طور داوطلب‌ براي‌ زاغه‌ و چپرنشينان‌ مسكن‌ و رفاه‌ تهيه‌ كنند. و مطمئن‌ باشند كه‌ خير دنيا و آخرت‌ در آن‌ است‌. و از انصاف‌ به‌ دور است‌ كه‌ يكي‌ بي‌خانمان‌ و يكي‌ داراي‌ آپارتمانها باشد.

 

                 ع‌ ـ  وصيت‌ اينجانب‌ به‌ آن‌ طايفه‌ از روحانيون‌ و روحاني‌نماها كه‌ با انگيزه‌هاي‌ مختلف‌ با جمهوري‌ اسلامي‌ و نهادهاي‌ آن‌ مخالفت‌ مي‌كنند و وقت‌ خود را وقف‌ براندازي‌ آن‌ مي‌نمايند و با مخالفان‌ توطئه‌گر و بازيگران‌ سياسي‌ كمك‌، و گاهي‌ به‌ طوري‌ كه‌ نقل‌ مي‌شود با پولهاي‌ گزافي‌ كه‌ از سرمايه‌داران‌ بيخبر از خدا دريافت‌ براي‌ اين‌ مقصد مي‌كنند كمكهاي‌ كلان‌ مي‌نمايند، آن‌ است‌ كه‌ شماها طرْفي‌ از اين‌ غلط‌كاريها تاكنون‌ نبسته‌ و بعد از اين‌ هم‌ گمان‌ ندارم‌ ببنديد. بهتر آن‌ است‌ كه‌ اگر براي‌ دنيا به‌ اين‌ عمل‌ دست‌ زده‌ايد ـ و خداوند نخواهد گذاشت‌ كه‌ شما به‌ مقصد شوم‌ خود برسيد ـ تا درِ توبه‌ باز است‌ از پيشگاه‌ خداوند عذر بخواهيد و با ملت‌ مستمند مظلوم‌ هم‌صدا شويد و از جمهوري‌ اسلامي‌ كه‌ با فداكاريهاي‌ ملت‌ به‌ دست‌ آمده‌ حمايت‌ كنيد، كه‌ خير دنيا و آخرت‌ در آن‌ است‌. گرچه‌ گمان‌ ندارم‌ كه‌ موفق‌ به‌ توبه‌ شويد.

                 و اما به‌ آن‌ دسته‌ كه‌ از روي‌ بعض‌ اشتباهات‌ يا بعض‌ خطاها، چه‌ عمدي‌ و چه‌ غيرعمدي‌، كه‌ از اشخاص‌ مختلف‌ يا گروهها صادر شده‌ و مخالف‌ با احكام‌ اسلام‌ بوده‌ است‌ با اصل‌ جمهوري‌ اسلامي‌ و حكومت‌ آن‌ مخالفت‌ شديد مي‌كنند و براي‌ خدا در براندازي‌ آن‌ فعاليت‌ مي‌نمايند و با تصور خودشان‌ اين‌ جمهوري‌ از رژيم‌ سلطنتي‌ بدتر يا مثل‌ آن‌ است‌، با نيت‌ صادق‌ در خلوات‌ تفكر كنند و از روي‌ انصاف‌ مقايسه‌ نمايند با حكومت‌ و رژيم‌ سابق‌. و باز توجه‌ نمايند كه‌ در انقلابهاي‌ دنيا هرج‌ و مرجها و غلط‌رويها و فرصت‌طلبيها غيرقابل‌ اجتناب‌ است‌ و شما اگر توجه‌ نماييد و گرفتاريهاي‌ اين‌ جمهوري‌ را در نظر بگيريد ـ از قبيل‌ توطئه‌ها و تبليغات‌ دروغين‌ و حملة‌ مسلحانة‌ خارج‌ مرز و داخل‌، و نفوذ غير قابل‌ اجتناب‌ گروههايي‌ از مفسدان‌ و مخالفان‌ اسلام‌ در تمام‌ ارگانهاي‌ دولتي‌ به‌ قصد ناراضي‌ كردن‌ ملت‌ از اسلام‌ و حكومت‌ اسلامي‌، و تازه‌ كار بودن‌ اكثر يا بسياري‌ از متصديان‌ امور و پخش‌ شايعات‌ دروغين‌ از كساني‌ كه‌ از استفاده‌هاي‌ كلان‌ غيرمشروع‌ بازمانده‌ يا استفادة‌ آنان‌ كم‌ شده‌، و كمبود چشمگير قضات‌ شرع‌ و گرفتاريهاي‌ اقتصادي‌ كمرشكن‌ و اشكالات‌ عظيم‌ در تصفيه‌ و تهذيب‌ متصديان‌ چند ميليوني‌، و كمبود مردمان‌ صالح‌ كاردان‌ و متخصص‌ و دهها گرفتاري‌ ديگر، كه‌ تا انسان‌ وارد گود نباشد از آنها بيخبر است‌ ـ و از طرفي‌ اشخاص‌ غرضمند سلطنت‌طلب‌ سرمايه‌دار هنگفت‌ كه‌ با رباخواري‌ و سودجويي‌ و با اخراج‌ ارز و گرانفروشي‌ به‌ حد سرسام‌آور و قاچاق‌ و احتكار، مستمندان‌ و محرومان‌ جامعه‌ را تا حد هلاكت‌ در فشار قرار داده‌ و جامعه‌ را به‌ فساد مي‌كشند، نزد شما آقايان‌ به‌ شكايت‌ و فريبكاري‌ آمده‌ و گاهي‌ هم‌ براي‌ باور آوردن‌ و خود را مسلمان‌ خالص‌ نشان‌ دادن‌ به‌ عنوان‌ «سهم‌» مبلغي‌ مي‌دهند و اشك‌ تمساح‌ مي‌ريزند و شما را عصباني‌ كرده‌ به‌ مخالفت‌ برمي‌انگيزانند، كه‌ بسياري‌ از آنان‌ با استفاده‌هاي‌ نامشروع‌، خون‌ مردم‌ را مي‌مكند و اقتصاد كشور را به‌ شكست‌ مي‌كشند.

                 اينجانب‌ نصيحت‌ متواضعانة‌ برادرانه‌ مي‌كنم‌ كه‌ آقايان‌ محترم‌ تحت‌ تأثير اينگونه‌ شايعه‌سازيها قرار نگيرند و براي‌ خدا و حفظ‌ اسلام‌ اين‌ جمهوري‌ را تقويت‌ نمايند. و بايد بدانند كه‌ اگر اين‌ جمهوري‌ اسلامي‌ شكست‌ بخورد، به‌ جاي‌ آن‌ يك‌ رژيم‌ اسلامي‌ دلخواهِ بقية‌الله ـ روحي‌ فداه‌ ـ يا مطيع‌ امر شما آقايان‌ تحقق‌ نخواهد پيدا كرد، بلكه‌ يك‌ رژيم‌ دلخواه‌ يكي‌ از دو قطب‌ قدرت‌ به‌ حكومت‌ مي‌رسد و محرومان‌ جهان‌، كه‌ به‌ اسلام‌ و حكومت‌ اسلامي‌ رو ] ي‌ [ آورده‌ و دل‌ باخته‌اند، مأيوس‌ مي‌شوند و اسلام‌ براي‌ هميشه‌ منزوي‌ خواهد شد؛ و شماها روزي‌ از كردار خود پشيمان‌ مي‌شويد كه‌ كار گذشته‌ و ديگر پشيماني‌ سودي‌ ندارد. و شما آقايان‌ اگر توقع‌ داريد كه‌ در يك‌ شب‌ همة‌ امور بر طبق‌ اسلام‌ و احكام‌ خداوند تعالي‌ متحول‌ شود يك‌ اشتباه‌ است‌، و در تمام‌ طول‌ تاريخ‌ بشر چنين‌ معجزه‌اي‌ روي‌ نداده‌ است‌ و نخواهد داد. و آن‌ روزي‌ كه‌ ان‌شا ء الله تعالي‌ مصلح‌ كل‌ ظهور نمايد، گمان‌ نكنيد كه‌ يك‌ معجزه‌ شود و يكروزه‌ عالم‌ اصلاح‌ شود؛ بلكه‌ با كوششها و فداكاريها ستمكاران‌ سركوب‌ و منزوي‌ مي‌شوند. و اگر نظر شماها مثل‌ نظر بعض‌ عاميهاي‌ منحرف‌، آن‌ است‌ كه‌ براي‌ ظهور آن‌ بزرگوار بايد كوشش‌ در تحقق‌ كفر و ظلم‌ كرد تا عالم‌ را ظلم‌ فراگيرد و مقدمات‌ ظهور فراهم‌ شود،  فانّا لله و انّا اليه‌ راجعون‌ .

 

                 ف‌ ـ  وصيت‌ من‌ به‌ همة‌ مسلمانان‌ و مستضعفان‌ جهان‌ اين‌ است‌ كه‌ شماها نبايد بنشينيد و منتظر آن‌ باشيد كه‌ حكام‌ و دست‌ اندركاران‌ كشورتان‌ يا قدرتهاي‌ خارجي‌ بيايند و براي‌ شما استقلال‌ و آزادي‌ را تحفه‌ بياورند. ما و شماها لااقل‌ در اين‌ صد سال‌ اخير، كه‌ بتدريج‌ پاي‌ قدرتهاي‌ بزرگ‌ جهانخوار به‌ همة‌ كشورهاي‌ اسلامي‌ و ساير كشورهاي‌ كوچك‌ باز شده‌ است‌ مشاهده‌ كرديم‌ يا تاريخهاي‌ صحيح‌ براي‌ ما بازگو كردند كه‌ هيچ‌ يك‌ از دوَل‌ حاكم‌ بر اين‌ كشورها در فكر آزادي‌ و استقلال‌ و رفاه‌ ملتهاي‌ خود نبوده‌ و نيستند؛ بلكه‌ اكثريت‌ قريب‌ به‌ اتفاق‌ آنان‌ يا خود به‌ ستمگري‌ و اختناق‌ ملت‌ خود پرداخته‌ و هر چه‌ كرده‌اند براي‌ منافع‌ شخصي‌ يا گروهي‌ نموده‌؛ يا براي‌ رفاه‌ قشر مرفه‌ و بالانشين‌ بوده‌ و طبقات‌ مظلوم‌ كوخ‌ و كپرنشين‌ از همة‌ مواهب‌ زندگي‌ حتي‌ مثل‌ آب‌ و نان‌ و قوت‌ لايموت‌ محروم‌ بوده‌، و آن‌ بدبختان‌ را براي‌ منافع‌ قشر مرفه‌ و عياش‌ به‌ كار گرفته‌اند؛ و يا آنكه‌ دست‌ نشاندگان‌ قدرتهاي‌ بزرگ‌ بوده‌اند كه‌ براي‌ وابسته‌ كردن‌ كشورها و ملتها هرچه‌ توان‌ داشته‌اند به‌ كار گرفته‌ و با حيله‌هاي‌ مختلف‌ كشورها را بازاري‌ براي‌ شرق‌ و غرب‌ درست‌ كرده‌ و منافع‌ آنان‌ را تأمين‌ نموده‌اند و ملتها را عقب‌ مانده‌ و مصرفي‌ بار آوردند و اكنون‌ نيز با اين‌ نقشه‌ در حركتند.

                 و شما اي‌ مستضعفان‌ جهان‌ و اي‌ كشورهاي‌ اسلامي‌ و مسلمانان‌ جهان‌ بپاخيزيد و حق‌ را با چنگ‌ و دندان‌ بگيريد و از هياهوي‌ تبليغاتي‌ ابرقدرتها و عمّال‌ سرسپردة‌ آنان‌ نترسيد؛ و حكام‌ جنايتكار كه‌ دسترنج‌ شما را به‌ دشمنان‌ شما و اسلام‌ عزيز تسليم‌ مي‌كنند از كشور خود برانيد؛ و خود و طبقات‌ خدمتگزار متعهد، زمام‌ امور را به‌ دست‌ گيريد و همه‌ در زير پرچم‌ پرافتخار اسلام‌ مجتمع‌، و با دشمنان‌ اسلام‌ و محرومان‌ جهان‌ به‌ دفاع‌ برخيزيد؛ و به‌ سوي‌ يك‌ دولت‌ اسلامي‌ با جمهوريهاي‌ آزاد و مستقل‌ به‌ پيش‌ رويد كه‌ با تحقق‌ آن‌، همة‌ مستكبران‌ جهان‌ را به‌ جاي‌ خود خواهيد نشاند و همة‌ مستضعفان‌ را به‌ امامت‌ و وراثت‌ ارض‌ خواهيد رساند. به‌ اميد آن‌ روز كه‌ خداوند تعالي‌ وعده‌ فرموده‌ است‌.

                 ص‌ ـ  يك‌ مرتبة‌ ديگر در خاتمة‌ اين‌ وصيتنامه‌، به‌ ملت‌ شريف‌ ايران‌ وصيت‌ مي‌كنم‌ كه‌ در جهان‌ حجم‌ تحمل‌ زحمتها و رنجها و فداكاريها و جان‌نثاريها و محروميتها مناسب‌ حجم‌ بزرگي‌ مقصود و ارزشمندي‌ و علوّ رتبة‌ آن‌ است‌، آنچه‌ كه‌ شما ملت‌ شريف‌ و مجاهد براي‌ آن‌ بپاخاستيد و دنبال‌ مي‌كنيد و براي‌ آن‌ جان‌ و مال‌ نثار كرده‌ و مي‌كنيد، والاترين‌ و بالاترين‌ و ارزشمندترين‌ مقصدي‌ است‌ و مقصودي‌ است‌ كه‌ از صدر عالم‌ در ازل‌ و از پس‌ اين‌ جهان‌ تا ابد عرضه‌ شده‌ است‌ و خواهد شد؛ و آن‌ مكتب‌ الوهيت‌ به‌ معني‌ وسيع‌ آن‌ و ايدة‌ توحيد با ابعاد رفيع‌ آن‌ است‌ كه‌ اساس‌ خلقت‌ و غايت‌ آن‌ در پهناور وجود و در درجات‌ و مراتب‌ غيب‌ و شهود است‌؛ و آن‌ در مكتب‌ محمدي‌ ـ صلي‌ الله عليه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ به‌ تمام‌ معني‌ و درجات‌ و ابعاد متجلي‌ شده‌؛ و كوشش‌ تمام‌ انبياي‌    عظام‌
 ـ عليهم‌ سلام‌الله ـ و اولياي‌    معظم‌ ـ سلام‌ الله عليهم‌ ـ براي‌ تحقق‌ آن‌ بوده‌ و راهيابي‌ به‌ كمال‌ مطلق‌ و جلال‌ و جمال‌ بي‌نهايت‌ جز با آن‌ ميسر نگردد. آن‌ است‌ كه‌ خاكيان‌ را بر ملكوتيان‌ و برتر از آنان‌ شرافت‌ داده‌، و آنچه‌ براي‌ خاكيان‌ از سير در آن‌ حاصل‌ مي‌شود براي‌ هيچ‌ موجودي‌ در سراسر خلقت‌ در سرّ و عَلن‌ حاصل‌ نشود.

                 شما اي‌ ملت‌ مجاهد، در زير پرچمي‌ مي‌رويد كه‌ در سراسر جهان‌ مادي‌ و معنوي‌ در اهتزاز است‌، بيابيد آن‌ را يا نيابيد، شما راهي‌ را مي‌رويد كه‌ تنها راه‌ تمام‌ انبيا ـ عليهم‌ سلام‌الله ـ و يكتا راه‌ سعادت‌ مطلق‌ است‌. در اين‌ انگيزه‌ است‌ كه‌ همة‌ اوليا شهادت‌ را در راه‌ آن‌ به‌ آغوش‌ مي‌كشند و مرگ‌ سرخ‌ را «احلي‌ من‌ العسل‌»   مي‌دانند؛ و جوانان‌ شما در جبهه‌ها جرعه‌اي‌ از آن‌ را نوشيده‌ و به‌ وجد آمده‌اند و در مادران‌ و خواهران‌ و پدران‌ و برادران‌ آنان‌ جلوه‌ نموده‌ و ما بايد بحق‌ بگوييم‌  يا ليتنا كنّا معكم‌ فنفوز فوزاً عظيماً .   گوارا باد بر آنان‌ آن‌ نسيم‌ دل‌آرا و آن‌ جلوة‌ شورانگيز.

                 و بايد بدانيم‌ كه‌ طرفي‌ از اين‌ جلوه‌ در كشتزارهاي‌ سوزان‌ و در كارخانه‌هاي‌ توانفرسا و در كارگاهها و در مراكز صنعت‌ و اختراع‌ و ابداع‌، و در ملت‌ به‌ طور اكثريت‌ در بازارها و خيابانها و روستاها و همة‌ كساني‌ كه‌ متصدي‌ اين‌ امور براي‌ اسلام‌ و جمهوري‌ اسلامي‌ و پيشرفت‌ و خودكفايي‌ كشور به‌ خدمتي‌ اشتغال‌ دارند جلوه‌گر است‌.

                 و تا اين‌ روح‌ تعاون‌ و تعهد در جامعه‌ برقرار است‌ كشور عزيز از آسيب‌ دهر ان‌شا ء الله تعالي‌ مصون‌ است‌. و بحمدالله تعالي‌ حوزه‌هاي‌ علميه‌ و دانشگاهها و جوانانِ عزيز مراكز علم‌ و تربيت‌ از اين‌ نفخة‌ الهي‌ غيبي‌ برخوردارند؛ و اين‌ مراكز دربست‌ در اختيار آنان‌ است‌، و به‌ اميد خدا دست‌ تبهكاران‌ و منحرفان‌ از آنها كوتاه‌.

                 و وصيت‌ من‌ به‌ همه‌ آن‌ است‌ كه‌ با ياد خداي‌ متعال‌ به‌ سوي‌ خودشناسي‌ و خودكفايي‌ و استقلال‌، با همة‌ ابعادش‌ به‌ پيش‌، و بي‌ترديد دست‌ خدا با شما است‌، اگر شما در خدمت‌ او باشيد و براي‌ ترقي‌ و تعالي‌ كشور اسلامي‌ به‌ روح‌ تعاون‌ ادامه‌ دهيد. 

                 و اينجانب‌ با آنچه‌ در ملت‌ عزيز از بيداري‌ و هوشياري‌ و تعهد و فداكاري‌ و روح‌ مقاومت‌ و صلابت‌ در راه‌ حق‌ مي‌بينم‌ و اميد آن‌ دارم‌ كه‌ به‌ فضل‌ خداوند متعال‌ اين‌ معاني‌ انساني‌ به‌ اعقاب‌ ملت‌ منتقل‌ شود و نسلاً بعد نسل‌ بر آن‌ افزوده‌ گردد.

                 با دلي‌ آرام‌ و قلبي‌ مطمئن‌ و روحي‌ شاد و ضميري‌ اميدوار به‌ فضل‌ خدا از خدمت‌ خواهران‌ و برادران‌ مرخص‌، و به‌ سوي‌ جايگاه‌ ابدي‌ سفر مي‌كنم‌. و به‌ دعاي‌ خير شما احتياج‌ مبرم‌ دارم‌. و از خداي‌ رحمان‌ و رحيم‌ مي‌خواهم‌ كه‌ عذرم‌ را در كوتاهي‌ خدمت‌ و قصور و تقصير بپذيرد.

                 و از ملت‌ اميدوارم‌ كه‌ عذرم‌ را در كوتاهيها و قصور و تقصيرها بپذيرند. و با قدرت‌ و تصميم‌ اراده‌ به‌ پيش‌ روند و بدانند كه‌ با رفتن‌ يك‌ خدمتگزار در
 سدّ آهنين‌ ملت‌ خللي‌ حاصل‌ نخواهد شد كه‌ خدمتگزاران‌ بالا و والاتر در خدمتند، والله نگهدار اين‌ ملت‌ و مظلومان‌ جهان‌ است‌.

 والسلام‌ عليكم‌ و علي‌ عبادالله الصالحين‌ و رحمة‌الله و بركاته‌

 26 بهمن‌ 1361 / 1 جمادي‌ الاولي‌ 1403

 روح‌الله الموسوي‌ الخميني‌

 

  بسمه‌ تعالي‌

                 اين‌ وصيتنامه‌ را پس‌ از مرگ‌ من‌ احمد خميني‌ براي‌ مردم‌ بخواند. و در صورت‌ عذر، رئيس‌ محترم‌ جمهور يا رئيس‌ محترم‌ شوراي‌ اسلامي‌ يا رئيس‌ محترم‌ ديوان‌ عالي‌ كشور، اين‌ زحمت‌ را بپذيرند. و در صورت‌ عذر، يكي‌ از فقهاي‌ محترم‌ نگهبان‌ اين‌ زحمت‌ را قبول‌ نمايد.

 روح‌ الله الموسوي‌ الخميني‌

 

  بسمه‌ تعالي‌

                 در زير اين‌ وصيتنامة‌ 29 صفحه‌اي‌ و مقدمه‌، چند مطلب‌ را تذكر مي‌دهم‌:

                 1) ـ  اكنون‌ كه‌ من‌ حاضرم‌، بعض‌ نسبتهاي‌ بي‌واقعيت‌ به‌ من‌ داده‌ مي‌شود و ممكن‌ است‌ پس‌ از من‌ در حجم‌ آن‌ افزوده‌ شود؛ لهذا عرض‌ مي‌كنم‌ آنچه‌ به‌ من‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ يا مي‌شود مورد تصديق‌ نيست‌، مگر آنكه‌ صداي‌ من‌ يا خط‌ و امضاي‌ من‌ باشد، با تصديق‌ كارشناسان‌؛ يا در سيماي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ چيزي‌ گفته‌ باشم‌.

                 2) ـ  اشخاصي‌ در حال‌ حيات‌ من‌ ادعا نموده‌اند كه‌ اعلاميه‌هاي‌ اينجانب‌ را مي‌نوشته‌اند. اين‌ مطلب‌ را شديداً تكذيب‌ مي‌كنم‌. تاكنون‌ هيچ‌ اعلاميه‌اي‌ را غير شخص‌ خودم‌ تهيه‌ كسي‌ نكرده‌ است‌.

                 3) ـ  از قرار مذكور، بعضيها ادعا كرده‌اند كه‌ رفتن‌ من‌ به‌ پاريس‌ به‌ وسيلة‌ آنان‌ بوده‌، اين‌ دروغ‌ است‌. من‌ پس‌ از برگرداندنم‌ از كويت‌، با مشورت‌ احمد پاريس‌ را انتخاب‌ نمودم‌، زيرا در كشورهاي‌ اسلامي‌ احتمال‌ راه‌ ندادن‌ بود؛ آنان‌ تحت‌ نفوذ شاه‌ بودند ولي‌ پاريس‌ اين‌ احتمال‌ نبود.

                 4) ـ  من‌ در طول‌ مدت‌ نهضت‌ و انقلاب‌ به‌ واسطة‌ سالوسي‌ و اسلام‌ نمايي‌ بعضي‌ افراد ذكري‌ از آنان‌ كرده‌ و تمجيدي‌ نموده‌ام‌، كه‌ بعد فهميدم‌ از دغلبازي‌ آنان‌ اغفال‌ شده‌ام‌. آن‌ تمجيدها در حالي‌ بود كه‌ خود را به‌ جمهوري‌ اسلامي‌ متعهد و وفادار مي‌نماياندند، و نبايد از آن‌ مسائل‌ سو ء  استفاده‌ شود. و ميزان‌ در هر كس‌ حال‌ فعلي‌ او است‌.

 روح‌ الله الموسوي‌ الخميني